(BBH)
امروز قرار بود برم خونه پارک تا به قول خودش با پیانوی اون امتحان کنیم
و ازاونجایی که اولین بار بود میخواستم برم اونجا و کرم سرتاسر وجودمو فرا گرفته بود به جای گل و شیرینی و شکلات یه دی وی دی گوگولی که توش پر از ویدیوهای بانوی مکرمه و پاکدامن الکسیس و ویدیوهای گی ددی کینک بود اماده کردم که ببرم براش،دی وی دی ای برای هرگرایش..یه تیپ بسیار راحت و خونگی که شامل یه تیشرت صورتی و شلوارک مامان دوز بود زدم و راه افتادم(هرچی کوک به خودش رسید این همینجوری برداشت رفت😐😂)
———————————————
نیم ساعته پشت در خونش وایسادم حتی مطمئنم زنگ خونشو سوزوندم دیگه،ولی کسی درو باز نمیکرد
بیش از۱۰بارم بهش زنگ زدم انگار نه انگار دیگه رسما داشت از گوشم دود میزد بیرون-هی پشت سرتم انقد زنگ نزن
+مرتیکه زرافه،مهمون دعوت میکنی بعد خودت خونه نیستی
-جوش نزن،کاری برام پیش اومده بود
+زبون نیست که فرش قرمزه
-یکی اینجا زیادی از حد با معلمش بی ادبانه صحبت میکنه
+شما جاتون رو تخممونه...رو تخم چشمم منظورمه
-یه روز میشینم امارتو درمیارم،زنگ میزنم بابات میگم تک پسرتون خیلی بیشعوره:/
+موفق باشی،نتیجه هم بهم اعلام کن جناب شرلوک هلمز
-از بی ادبیت میگذرم فعلا،فقط احیانا اومدی خونه خالت؟شایدم پیژامه پارتی بوده خونم من بی خبرم؟
+من برای ادمای مهم تیپ میزنم،یک تو مهم نیستی،دو اصلا ادم نیستی زرافه ای زرافههههبعد از غرغرای فراوون بلاخره نشستیم سر درسو مشقمون البته بماند که چقدر وسط کلاس گیر داد اینت بده اونت بده رو هرچیزی یه انگی گذاشت خلاصه...
+تو بدترین معلم دنیایی
-از سرتم زیادم
+جای اینکه تشویق و حمایتم کنی همش داری میزنی تو سرم
-خب بدی توش نمیتونم الکی امید بدم که
+ولی من همه تلاشمو کردم میتونستی بهم بگی همین که تلاشتو کردی عالیه
-میخوای راستشو بگم بهت؟خم شد تو صورتمو ادامه داد..
-یکم توش استعداد داری،اندازه چشم مورچه
+مورچه خودش چقدره که چشمش چقدر باشه چیزم تو امید دادنت
YOU ARE READING
Sweet but psycho✨
Fanfiction[اون رو مخ ترین موجودیه که تو کل زندگیم دیدم ولی با همه این وجود چطوری میتونه انقد کیوت باشه] ولی کی میدونه همون موجود رو مخ الان داره چهره و اندام هات معلم لعنتیشو تصور میکنه؟ ----------- توی داستان یه کاپل کمدی و فان داریم و یه کاپل فوق هات و خفن ...