Angry📛

16 1 0
                                    

(Pcy)
+خب امروز دو غایب داشتیم،اقای بیون و اقای جئون
کلاسو زودتر تمام میکنم،امتحانای اخر ترمتون نزدیکه پس خوب بخونید،میتونید کلاسو ترک کنید،خداحافظ همگی

حواسم بود یکی از دانش اموزا از زیر دستم در نره

+همه به جز تو،لی جو‌یون

وقتی دیدم به غیر از خودش چند نفر دیگه هم با تعجب نگاه میکنن سریع با سرم اشاره کردم که برن و خودمم درو پشت سرشون بستم

-چیزی شده اقای پارک،تمرینم دیرمیشه

+تمرین هوم؟قبلا فکر میکردم توی زمین بازی اولین چیزی که به بچه ها یاد میدن اخلاق ورزشیه،ولی مثل اینکه اشتباه میکردم

-متوجه منظورتون نمیشم

+پس متوجه نمیشی،اوکی،فقط کاری که دیروز انجام دادی خلاف قوانین ورزشی نبود؟

-نمیدونستم معلمای موسیقی درباره ورزشم اظهار نظر میکنن

+اره خب،کسی که مدال قهرمانی متوالی توی مسابقات دومیدانی داره نباید اظهار نظر کنه

-قصد جسارت نداشتم

+چرا انقدر بهشون نزدیک میشی؟

-به اون دوتا احمق؟اونا هیچ اهمیتی برام ندارن

+پس کسی که برای یه دیت زوری تمام قواعد ورزشی و انسانیو زیر پا گذاشت من بودم

-من هیچوقت همچین کاری نکردم

+حتی اگه فیلمش موجود باشه؟

-فاک،اوکی اوکی کوتاه میام،اره میخوامش،خیلیم میخوامش،اون بدن ظریفشو فقط باید زیر خودت بکشی...

+خفه شووووو
سرشو محکم بین دستاش گرفت و ادامه داد
+هیچوقت فکر نمیکردم یه دانش اموز انقدر گستاخ باشه که صاف صاف جلوم وایسه و درباره همخوابگیش با یکی دیگه از دانش اموزام اینجوری صحبت کنه

جویون پوزخندی زد و ادامه داد

-کسی که برای این حرفم پا فشاری کرد خودتون بودین

+میریم دفتر،پروندتو بگیر گمشو بیرون

-واقعا فکر میکنین،میتونین همچین کاریو کنید؟هیچکس نمیتونه منو از اینجا جابه جا کنه

+حتی اگه شماره شخص پدرتو داشته باشه؟

تنها چیزی که شنیده میشد تیک تیک ساعت بود ...
بعد از دقایقی بحث ادامه پیدا کرد

Sweet but psycho✨Where stories live. Discover now