part 7

1K 136 15
                                    

لطفا اول اون ستاره پایین رو بزنید 🌟🌟

_:تهیونگ
+:جونگ کوک
€:جیمین
÷:یونگی

_:دیروز نبودی

تهیونگ خود را به برادرش یونگی رساند  و دست دادند
یونگی سری تکون داد گفت:÷آره جلسه نداشتم با یونا رفته بودیم خرید

تهیونگ همراه او به سمت استخر راه افتاد
_ :از بابا خبری گرفتی؟

یونگی چشم از راه برنمی داشت÷ :مادر میگه هیچ کاری نمیکنه!صب تاشب
جلوی تلویزیون لم میده نق میزنه

تهیونگ اخمی کرد و گفت _: قصد نداره پیگیر مساله بشه؟اجازه میده یه وروجک حقه باز مقام و آینده وثروتشو ازش
بگیره؟

÷:منم زیاد باهاش صحبت کردم میگه دیگه به کارش علاقه ای نداره و پیر
شده

_: یعنی چی؟میخواد تسلیم بشه؟اجازه میده آبروش از بین بره؟اون پسره باید مجازات بشه !اون باید خرابکاری شو درست کنه

÷: بیخیال شو تهیونگ !وقتی بابا اینقدر بیخیاله که اجازه میده واسش پاپوش
درست کنند و اینقدر تنبله که پیگیرش نمیشه ، تو چرا خودتو اذیت کنی؟

_: آخه تا کی می خواد بشینه خونه؟این شد زندگی؟

قدمهای یونگی با دیدن جونگ کوک آرامتر شد.داشت از جلویشان رد
میشد.
تهیونگ متوجه شد و نگاهش را تعقیب کرد و گفت _:چی شده؟می شناسیش؟

یونگی سرتکان داد÷ : نه فقط... اوممم پسر...خیلی خوشگلیه نه؟

تهیونگ خنده تمسخرآمیزی کرد _:هم اتاقی منه
یونگی ناباورانه سر برگرداند÷ :جدی؟

تهیونگ اخم کرد _:چرا اینقدر تعجب کردی؟
یونگی دوباره قدمهایش را تندتر کرد ÷:هیچی فقط واسم جالب بود
____________________

اولین جلسه مشترکشان آناتومی بود .استاد بعد از معرفی خودش صحبت
کوتاهی از جهان هستی و علم پزشکی کرد و در آخر پرسید":همونطور که می دونید ما با دو نظریه روبرو هستیم. نظریه آفرینش و نظریه بیگ بنگ.کیا با نظریه بیگ بنگ موافقند؟"

جز عده معدودی که جونگ کوک هم عضوشان بود،بقیه دستشان را بلند
نکردند .استاد لبخند زد":امیدوارم برای موافقت خودتون دلایل خوبی داشته باشید"

جونگ کوک قبل از همه گفت‌ +:وامیدوارم بقیه برای مخالفتشون دلیل موجه داشته باشند...

تهیونگ از سمت دیگر کلاس گفت_:ما دلیل محکمی به اسم خدا داریم

جونگ کوک باتمسخرگفت +:آها اون شخصیتی که کسی ندیده و زاییده افکار
شما مومنانه؟

تهیونگ به او خیره شد و گفت + :کل دنیا دلیل وجود اونه شما کور هستید

جیمین نالید€ :وای!اینجا یه کشیش داریم....

همه خندیدند .استاد به سمت تخته سیاه برگشت و مشغول نوشتن شد ولی
جدال لفظی آن دو ادامه داشت
جونگ کوک آبروی بالا انداخت و گفت +:تا وقتی مدرک محکمی نداری نمی تونی ثابت کنی

💜bad_boys💙Where stories live. Discover now