سومین بالا سر جفتش نشسته بود و دست زخمیش و بین دستای ظریفش گرفته بود
از کل این شرایط پیش اومده متنفر بود
از اینکه همچین بلایی سر همسر و دخترش اومده بود از اینکه بی ام هیچوقت حرفاش و گوش نمیکردقطره اشکش و پاک کرد و دوباره به شرایط دردناک مرد خیره شد همون لحظه در اتاق باز شد و سومین چشمای خیسش و با دستمال مچاله شده پاک کرد
گایون از پشت مادرش و بغل کرد و گفت: بهتر نشده؟
سومین سرش و تکون داد و گفت: نه هنوزسرش و رو شونه مادرش گذاشت و گفت: زود خوب میشه بابا قویه قول میدم
با دست آزادش دستایی که دورش حلقه شده بود و نوازش کرد و گفت: جفتت چطوره
گایون هومی کرد و گفت: میخواد زود تر مرخص شه اما دکتر ها باش اجازه نمیدم نمیدونم چجوری منصرفش کنم میخواد امشب بره خونه
💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟
گایون با قهوه ای که تو دستش بود تو راهرو شلوغ به سمت اتاق جفتش میرفت همون جوری که کیفش و محکم گرفته بود و به آهنگ زمزمه میکرد به شخصی خورد که داشت با عجله رد میشد کلی پرونده پزشکی دستش بود و میشد فهمید از پرستار هاس
وقتی که بهم برخورد کردن یکم از قهوه رو آستین سفید رنگ دختر ریخت و سوخت اما چیزی نگفت
پرستار بعد از یه عذرخواهی کوتاه در حالی که عجله داشت از اونجا رفت
گایون وارد اتاق جفتش شد و دید یوبین رو تخت دراز کشیده و به سقف خیره شده با وارد شدن گایون نگاهش و به سمتش چرخوند و گفت: اپات چطوره
گایون قهوه رو روی میز گذاشت و گفت: خوب نیست نگرانشم
نگاه یوبین به رد قهوه رو آستینش رسید اخم کرد و گفت: خودت ریختی یا کسی بهت خورده
گایون نگاهی به لباس کثیف شدش کرد و گفت: یه پرستار بهم خورد حالا مهم نیست فقط میخوام لباسم و عوض کنم الان
به سمت کیفش رفت و پیراهنی که امروز شیون برای آورده بود و در آورد رنگ یاسی داشت و تقریباً گشاد و خنک بود
دکمه های پیراهن سفید و باز کرد و پشت به آلفا مشغول عوض کردن لباسش شد
بدون اینکه متوجه باشه نگاه آلفا چجوری داره رو تن لختش میچرخه
تناسب رنگ پوست سفیدش و سوتین صورتی رنگش ، کمر باریکش ، موهای مشکی که رو کمرش ریخته بود
نفس هاش یکم سنگین شد
نمیتونست چشم از زیبایی جفتش برداره
همون لحظه گایون برای برداشتن پیراهن کثیفی که افتاده بود خم شد و منظره زیبا تری و به رخ کشید
آلفا دستاش و مشت کرد و با صدای بمی گفت: سریع تر لباست و بپوش گایون
البته که نمیخواست این نمایش تموم شه اما متنفر بود از اینکه تو این اتاق لعنتی گیر افتاده بود
YOU ARE READING
dahyun I'm the Alpha [ Completed ]
Fanfictionمن آلفام 🍸 زوج: دایون دامی و گایون dreamcatcher ژانر: گرگینه ای اکشن خشن اسمات عاشقانه الفاورس( دختری که میتونه باردار کنه ) _ من اون امگا رو میخوام + اما اون و به تو نمیدن دامی رییس قبیلشون با تو به شدت مخالفه و هیچوقت دخترش و به یه آلفای زن نم...