part 5

829 117 145
                                    


غروب بود و عمارت بزرگ بی ام ساکت

یوبین روبروی بی ام نشسته بود و پاش به حالت عصبی تکون میداد همه دوستاش پشت سرش بودن و داشتن با دقت به این سکوت طولانی نگاه می‌کردن

عطر جفتش زیر دماغش بود و نمیتونست واکنشی نشون نده عطر عصبیش که نشون میداد چقدر نگرانه

بی ام که با کت و شلوار معمولیش روبروی زن نشسته بود گفت: خوب برای چی اومدید

یوبین نگاهی به پشت سر بی ام کرد به راه پله هایی که به طبقه بالا می رسید

وقتی نگاهش و بالا تر کشید با امگای زیباش که با استرس اونجا وایساده بود روبرو شد لباس معمولی تنش بود و رو چهره ناراحتش لبخندی نشسته بود

بی ام رد نگاه زن و گرفت و دختر خودش و دید خرناس آرومی کشید و گایون به سمت اتاقش دوید

یوبین که لباس ساده ای پوشیده بود یکم به جلو خم شد و گفت: باید این بازی و تموم کنی من جفت دخترتم ..... جدا کردن ما از هم خلاف قانونه من میتونم ازت شکایت کنم آلفا

بی ام به پشت تکیه داد و گفت: دولت برای آلفای ضعیفی مثل تو کاری نمیکنه در ضمن من دخترم و به گرگ بی خاصیتی مثل تو نمیدم

شیون که کنار یوبین وایساده بود یه قدم به جلو برداشت و گفت: جرات داری یه بار دیگه تکرار کن

بی ام جلو تر اومد و کند تر تکرار کرد: آلفای بی خاصیت

شیون به قصد حمله جلو رفت اما چند تا از پسرا جلوش و گرفتن موهای مشکی رنگش جلوی چشماش و گرفته بود. و عصبی شده بود

سومین که کنار بی ام نشسته بود به میز کوبید و گفت: ساکت شید نیومدیم دعوا کنیم اومدیم حرف بزنیم

شیون دستش و از چنگ پسرا در آورد و گفت: به الفات بگو لونا

یوبین نگاهی به لونا کرد و گفت: ما قصد جنگ نداریم ..... من فقط میخوام جفتم و داشته باشم
نه من کنار کس دیگه ای خوشبخت میشم نه گایون کنار آلفای دیگه ای

سومین سرش و پایین انداخت و گفت: باید خودت و ثابت کنی یوبینا

بی ام با خنده عصبی گفت: چه ثابت کردنی ؟؟؟؟؟ داری درباره چی حرف میزنی اون یه زن ضعیفه .....

یوبین با صدای بلندی گفت: من یه الفام ..... مثل بقیه آلفا ها .....

سومین که بین اون دو نفر گیر کرده بود با نگاه عصبانی بی ام ساکت شد

شیون که این وضعیت و میدید گفت: ما از چیزی نمی‌ترسیم ..... نه جنگ نه دعوا ..... اگه لازم باشه .....

بی ام بلند شد و گفت: شما به عده ی سر و پایید از اینجا گم شید بیرون نمیخوام ببینمتون

یوبین بهش نزدیک تر شد و در حالی که تو صداش رگه های خرناس و میشد شنید گفت: اون جفت منه ..... نمیذارم ازم جدا نگهش دارید

dahyun I'm the Alpha [ Completed ]Onde histórias criam vida. Descubra agora