گاهیون و یوبین تو رستوران بزرگی نشسته بود امگا کوچولو هنوز عصبانی بود و آلفا داشت با لبخند به اخم جذاب امگاش نگاه میکرد وقتی غذا هاشون و آوردن دامی گفت: بخور بیبی سرد میشه
گایون جوابی نداد و مشغول غذاش بود درسته ناراحت و عصبانی بود اما دلیل نمیشد از غذاش بگذره پس ادامه داد وسط غذاش رسیده بود که آلفا چند تا رشته دور چنگالش پیچید و به سمت لبای امگا برد با لبخند گفت: خوشمزه بود
گایون نگاهی به غذا مرد که عطرش همه جا پخش شده بود بعد رشته ها رو خورد
یوبین لبخندی زد و گفت: بیبی من هنوز قهره؟؟
گایون بدون اینکه چیزی بگه با صدای آرومی هوم کرد یوبین میخواست لباش و بخوره و لپای ابنباتیش و به دندون بگیره اما نمیخواست جلوی مردم قرمزش کنه پس لبش و گاز گرفت و گفت: بیبی گرل من
گایون با چشمای درشتش به زن نگاه کرد و منتظر موند تا چیزی بگه یوبین چنگالش و تو ظرف گذاشت و گفت: خیلی دوست دارم گایونا یا بهتر بگم عاشقتم
غذا تو گلوی دختر پرید و باعث خنده یوبین شد آلفا یکم بهش اب داد و گفت: آروم بیبی مراقب باش
گایون لپاش و باد کرد و گفت: همش تقصیر توئه
یوبین دستای ظریفش و تو دست گرفت و گفت: درسته اما این آلفا نمیتونه قهر بودن جفتش و تحمل کنه پس لطفاً باهاش آشتی کن
گایون لباش و جلو داد تا لبخندش معلوم نشه بعد گفت: چون خیلی آلفای خوبی هستی میبخشمت ولی اگه بار بعد که کسی بهت نگاه کرد نذاشتی تیکه پارش کنم خودت میدونی
یوبین به شجاعت امگای همیشه خجالتیش لبخند زد و میدونست وجود توله کوچولوشون باعث شده که اینجوری رفتار کنه
پشت دست دختر و بوسید و گفت: لونای زیبای منامگا با شنیدن حرفش لبخند زد و گفت: هومممم من که هنوز لونا نشدم
یوبین نگاهی به شکم دختر کرد و گفت: باید قبل از بچه دار شدن ازدواج میکردیم و به عنوان لونا انتخابت میکردم اما این کوچولو کار خودش و کرد پس بعد به دنیا اومدنش بقیه کارها رو میکنیم
گایون دست رو شکمش گذاشت و گفت: من گشنمه
یوبین به حرف جفت کیوتش خندید و گفت: غذات و تموم کن لونای من میتونیم یه دور دیگه هم سفارش بدیم
شب شده بود و همه خواب بودن
یوبین زیر دوش وایساده بود و داشت بدنش و از کف شامپو آب می کشید با باز شدن صدای در تعجب کرد
گایون عادت نداشت موقع حموم بهش بپیونده چون برای این کار زیادی خجالتی بودبه سمت در چرخید و امگا نگاهش و پایین انداخت دیدن بدن لخت زن از پشت به اندازه کافی تحریک کننده بود و حالا دیدن دیکش و چهره جذابش همراه عضله های زیبای شکمش حالش و بدتر میکرد
YOU ARE READING
dahyun I'm the Alpha [ Completed ]
Fanfictionمن آلفام 🍸 زوج: دایون دامی و گایون dreamcatcher ژانر: گرگینه ای اکشن خشن اسمات عاشقانه الفاورس( دختری که میتونه باردار کنه ) _ من اون امگا رو میخوام + اما اون و به تو نمیدن دامی رییس قبیلشون با تو به شدت مخالفه و هیچوقت دخترش و به یه آلفای زن نم...