با رفتن سهون و لیسا ، میدونست چانیول میخواد باهاش صحبت کنه
اما کیونگسو فعلا دلش نمیخواست با حرفای چانیول توجیح بشه
پس قبل از اینکه چانیول صحبتی کنه دستشو بالا اورد و گفت : فعلا نمیخوام درمورد چیزی گوش بدمبلند شد و از سالن بیرون رفت و وارد اتاقش شد در اتاقشو قفل کرد و روی تخت نشست
چانیول چطور تونسته بود همچین چیزی رو ازش مخفی کنه؟
چانیول از کل زندگی کیونگسو خبر داره کیونگسو هم فکر میکرد از کل زندگی چانیول خبر داره
اما در واقع کیونگسو فقط از اسم و فامیلی چانیول خبر داشت و البته از صحت فامیلیشم مطمئن نیست
البته چیزای کوچولوی دیگه ای هم هست که از چانیول میدونه مثلا سنش ، قدش ، وزنش ، گروه خونیش ، علایقش اما از بقیه نه....الان این چیزا مهم نیست
الان سهون مهم ترهجمله ها رو با خودش تکرار میکرد که کار چانیول رو فراموش کنه و به سهون برسه
اما در واقع هیچ کمکی بهش نکرد
پس رو تخت دراز کشید و چشماشو بست
تا حداقل خواب کار چانیول رو براش از یاد ببره**********
: خب بیا درباره ی کاری که قراره انجام بدیم صحبت کنیم
لیسا رو به سهون گفت و منتظر حرفی از سهون بهش زل زد
محو صورتش شد
چجور یه پسر میتونه انقد جذاب باشه؟
مرزای جذابیت رو رد کردهاون ابروها
اون چشما
اون بینی بزرگ... واو بینی بزرگ
طبق چیزایی که شنیده بود پس باید یه جای دیگشم بزرگ میبود
اون لبای صورتی کمرنگش
هوم... اون شونه های پهن
اون کمر باریک
اون پاهای بلند
اون پوست سفیدواو این پسر شور جذابیت و خوشگلی رو در اورده
تبریک
لیسا رو این پسر کراش زد پس هر جوری که بود کمکش میکرد تا از دست اون دختر نجاتش بده و کراشش رو برای خودش کنهبا دستی که جلوی چشماش تکون خورد به خودش اومد و به سهون که دستشو جلوی صورتش تکون میداد گیج نگاه کرد
لعنت بهش لیسا خیلی ضایع به سهون زل زده بودسهون بی حرکتی دختر رو به روش رو که دید دستش رو جلوی چشمای لیسا تکون داد
با گیج شدن لیسا پوزخندی زد و گفت : خودم میدونم خوشگلم انقد نگام نکن شاید عاشقم شدیلیسا بدون اینکه متوجه بشه چی میگه سریع گفت : روت کراش زدم
با دیدن نگاه سهون فهمید گند زده اما لیسا پشیمون نبود پس سعی کرد درستش کنه
: چیه؟ انتظار نداشتی روت کراش بزنم؟ خودت گفتی از خوشگلی زیاد ممکنه عاشقت بشم
سهون به خودش اومد و پرسید : نمیترسی همین چیزی رو اعتراف میکنی؟
: برای چی باید بترسم؟ تازه یه چیز دیگه رو هم اعتراف میکنم
: چی؟
: تو قراره برای من شی ، چون قراره تو رو برای خودم کنم
سهون دستشو رو قلبش گذاشت
این دختر چطور میتونست انقد راحت صحبت کنه؟
سهون به جای لیسا تپش قلب گرفته بود و مطمئن بود اگه یه خورده دیگه محکمتر میزد لیسا صدای قلبشو میشنیدچرا حس میکرد با اعتراف لیسا خودشم حسی بهش پیدا کرده؟ یعنی خودشم رو لیسا کراش زده بود؟ نه
اما مگه واقعا میشد رو همچین دختری کراش نزد و دوستش نداشت
موهای کوتاه چتری مشکیش
پوست سفیدش
صداش
چشماش
بینیش
لبای جذابش
و اون اخلاقشحالا میتونست لیسا رو درک کنه که چرا محوش شده بود چون خودشم محو دختر رو به روش شده بود
سهون میخواست مثل لیسا بی پروا باشه و اعتراف کنه
درسته از همین امروز و از همین لحظه اوه سهون هم رو لیسا کراش زده بودپس با صدای لیسا بهش نگاه کرد
: اوپا انقد نگام نکن خودم میدونم خیلی خوشگلم شاید عاشقم شدی
: اوپا؟
لیسا سرشو تکون داد و گفت : اوهوم
: میخوام منم اعترافی کنم
لیسا خنده ای کرد و کنجکاو پرسید : عاشقم شدی؟ میدونستم حالا دیگه کارم راحت تر شد
سهون لبخندی به لیسا زد و گفت : نه عاشقت نشدم
با دیدن پنچر شدن لیسا ادامه داد : فقط روت کراش زدم
لیسا خنده ای کرد و رو به روی سهون ایستاد و گفت : پس بیا یه کاری کنیم
: چیکار کنیم؟
: قرار بزاریم
سهون گیج و متعجب شد
لیسا چجور همچین حرفی رو راحت زد؟
خودش با خودش خیلی داشت کلنجار میرفت تا درخواست کنه اما در واقع هنوزم با خودش به نتیجه ای نرسیده بود ، اما این دختر سریع درخواست کرده بود ، حس میکرد بیشتر از قبل از لیسا خوشش میادلبخندی زد و بلند شد و جلوی لیسا ایستاد و گفت : باشه بیا قرار بزاریم
: اما بزار من ازت درخواست کنم
لیسا خوشحال شد و سرشو تکون داد : باشه اوپا ، من منتظرم
: با من قرار میزاری... لیسا؟
لیسا خنده ی خوشگلی کرد و بغل سهون رفت و خودشو تو آغوشش جمع کرد و گفت : اوهوم اوپا
سهون دستاشو دور کمر لیسا حلقه کرد و بوسه ای به موهاش زد
اون بوسیدتش؟
اولین بوسه رو موهاش بود؟
واو سهون بدون هیچ اراده ای این کارو کرده بود
فقط یه لحظه سرشو پایین برد و لباشو رو موهای لیسا گذاشت و بوسیدتش
همین**********
سلام
اینم پارت 5
تو این پارت شاهد قرار گذاشتن لیسا و سهون بودید
امیدوارم دوستش داشته باشین
دوستون دارم♥️
VOCÊ ESTÁ LENDO
fate the sehun (سرنوشت سهون)
Fanfic📌سهونی که برا راضی کردن خانوادش برا ازدواج با دوست دخترش تصمیم میگیره با یه پسر قرار الکی بزاره تا خانوادش برا حفظ آبروشونم که شده رضایت به ازدواج با دوست دخترش بدن اما غافل از اینکه سهون واقعا عاشق پسره میشه 📌کاپل : سهبک ، چانسو ، لیسهون