(مدیونین فک کنین از الیکاسو ایده گرفتم🌚🔪)
tae pov:
_کوکی.... کوچولو نازم.... پاشو ببینم
با صدای اروم داشتم صداش میکردم و کمرشو نوازش میکردم تا بیدار شه. میخواستم برای اولین بار ببرمش به شرکت. چون این چند روزه که میرم شرکت و میام خونه یه جوری رفتار میکرد انگار ازم دلخوره=\. پس تصمیم گرفتم ببرمش شرکت.
_کوکی کوچولو اگه بیدار نشی میرما.....
یا جد هر چی خرگوش سفید سیاهه! مث جت چشمای تیله ایشو باز کرد بعد بهم نگاه کرد!
(تصور کنین رو تخت ته بعد اینجوری مث جت بیدار شده:/😂😂😂)
_کوکی هویج تو بخور تا من اماده میشم بعدش باهم میریم....
بعد اینکه بهش گفتم رفتم سمت اتاق لباسا و شروع کردم به اماده شدن.
(🚶🚬تیپش..... )
بعد از اینکه اماده شدم رفتم سمت کوکی که... امممم.... بهم خیره بود؟؟؟
YOU ARE READING
snowball ||𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤
Romanceانتقال داده شده! در حال اپ... کیم تهیونگ، رئیس بزرگ ترین شرکت کره زندگی نچندان جالبی داره و با هیونگ های -به قول خودش-رو مخ، زندگی میکنه. جونگ کوک، هیبرید خرگوش کیوتی که خانوادشو از دست داده و تنهاست. چی میشه اگه جونگ کوک طی یک اتفاقی به خرگوش تبدیل...