03

752 110 32
                                    

جونگکوک هیچی نگفت و برای عوض کردن جمع بینشون با یه تک سرفه گفت:خب من باید چیکار کنم؟

تهیونگ گفت:صندلیت داره میاد پس فقط باید یکم صبر کنی تا دوستم برات بیارتش

میتونم برم دور و ور رو یه نگاهی بندازم؟-

مطمئنی مشکلی نداری؟+

چرا انقدر عجیب حرف میزنی؟من 17 سالمه دو ماه دیگه به سن قانونی میرسم-

من بحثم این نبود ولی اگر انقدر اصرار داری من کاری ندارم+

جونگکوک با تخسی نگاش کرد و به سمت در رفت
در رو که باز کرد جونگکوک افتاد پایین و سه نفر پرت شدن داخل یه نفرشون هم روی جونگکوک افتاد
تهیونگ که فهمیده بود نمایش تازه شروع شده رفت به جونگکوک کمک کنه که بلند شه
رفت بالا سرش وایساد و دستش زیر بازوهاش گذاشت و کشیدش بالا

جونگکوک که نمیدونست دقیقا داره چه اتفاق میوفته

 گفت:تهیونگا داستان چیه؟

هر سه نفرشون از اینکه یکی انقدر راحت اومده و عزیز دوردونشون رو تهیونگ صدا میکنه عصبانی بودن که پسر بزرگتر پا 

پیش گذاشت و گفت:تو کی هستی؟

جونگکوک که دید اینجا موقعیت طوریه که باید پر رو باشه سرش رو بلند کرد و گفت : تو اول باید خودت رو معرفی کنی کسی که 

فال گوش وایستاده بود تو بودی

تهیونگ با یه تک سرفه توجه همه رو جلب کرد و گفت :خب جونگکوکا اینا هیونگ هام هستن

جونگکوک رفت صورتش برد نزدیک گوش تهیونگ و با صدای ارومی پرسید :جدی هیونگ هاتن یا دوستاتن که هیونگ 

صداشون میکنی

تهیونگ در جواب  گفت:این که از همه بزرگتره اسمش جینه و بغل دستش دوست پسرشه اسمش نامجونه و اون یکی که مطمئنم 

 همه ی این فال گوش وایستادنا زیر سر خودشه جی هوپه و دوستام هستن که جای خانواده ام رو پر کردن

جیهوپ با سربلندی جواب داد: ایندفعه رو نامجون گفته بود

-یااا هوسوکا ازت انتظار نداشتم

هوسوک هم زبونش رو بیرون اورد و رفت پیش جونگکوک

-خب ایندفعه نوبت توعه.چیکاره ی تهیونگی که اینطوری با عشوه صداش میکنی "تهیونگا"؟مطمئنم ازش کوچیک تری

تهیونگ از حرف جیهوپ خنده اش گرفته بود گفت

-هوسوکا داری اذیتش میکنی

جونگ کوک کلی سوال تو ذهنش داشت
چرا گفت اسمش جیهوپه وقتی دارن هوسوک صداش میکنن ؟چرا انقدر انرژی داره؟چرا انقدر عجیبه؟چرا فال گوش وایستاده بودن؟

The Smile Has Left Your EyesTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon