ووت و کامنت بدید و بعد بخونیدجین
توی وان حمام نشسته بودم و فکر میکردم
چجوری اونو عاشق خودم کنم؟
اصلا کاری باید کنم؟
من حتی از علاقه فاکیش هم نمیدونم....نفس حرص داری کشیدم
که همون لحظه در حموم بشدت باز شد و چهره تهیونگ ظاهر شد...
+ترسوندیم ته...
تازه یادم افتاد که کمکم نکرده وباحالت سردی نگاش کردم و رومو ازش گرفتم....
#جینییییی اینجوری نکن.. ببخشید خب...
مثل بچه ها خودشوکیوت کردو دستمو گرفتو از وان آب درآورد
بهش نیم نگاهی کردم
که چجوری دستمو به صورتش چسبوند و پاپی شکل نگام میکرد
هوفی کردم
+بخاطر قلب مهربونم باشه باشه....
#ممنونم جینییییی
+حالا... از جونگکوک چیزی میدونی که اخلاقش چجوری؟
نگاه تهیونگ رنگ شیطنت گرفت...
#اوووووو جینی فکرنمی کردم اینقدر عاشق...با دستای خیسم یقشو گرفت و آوردمش جلو صورتم
+آخرین بارت باشه اینو میگی جرعت داری اون زبونت روباز کن تابچینمش...#جین غلط کردم...
یقشو ول کردم و دوباره ریلکس کردم
+حالا برو میخوام استراحت کنم اینو نمی گم و گور شی میگم بری بشینی رو تختم...
#باشه همستر...
نگاه برزخی بهش کردم که دستاشو برد بالا و به نشونه اینکه زیپ دهنش بسته عقب عقب رفت...موقعی که در و میبست جمله آخرشو شنیدم... زمزمه کوتاه ولی خنده دار
#امگا بخوان ترسناک بشن بدجور هستنا....
+هی مواظب حرف زدنت باش...
درو محکم بست که تک خنده ای کردم
اگه تهیونگ نبود مطمئن بودم توی اون شرکت افسرده میشدم...
تنها الفایی که بی نهایت شادم میکرد...
البته تهیونگ اینقدر را هم آدم با لطافتی نبود
بخواد عصبی شه از جنگکوک که به چپمم نیست ترسناک تر میشه....
.
.
.
بعد حرف زدن با تهیونگ فهمیدم جنگکوک خیلی آدم سفت و ترسناکی نیست البته که قبلش هم واسم مهم نبود...
و خب خیلی وقت بود تهیونگ رفته بودو کم کم داشتم نگران جیهوپ میشد
که همون لحظه جیهوپ با چشمای خیس و بدن لرزون به طرفم آمد و سریع تو آغوشم خودشو قائم کرد
نکنه جونگکوک از کابوس منظورش آسیب زدن به جیهوپم بود؟ اون اینقدر عوضی نیست... هست؟+چیزی شده عزیزم جونگکوک کاری کرد
بدون حرف زدن فقط سرشو به نشونه مخالفت تکون داد که نفس راحتی کشیدم
+پس چی شد عزیزم؟
&ه... هیچی...لکنت؟.... نکنه ربطی به چارلی داشته باشه؟
+درمورد..... چارلی؟
حرفی نزد به وضوح بدن لرزونش رو حس میکردم
+سالها گذشت جیهوپ نمی خوای بگی چی شد؟ چه بلایی سرت آورد که موقع دیدنت مجبور شدیم بریم بیمارستان؟.... چیشد جیهوپ... چیشد که ماهابا کابوس و جیغ بلند میشدی چیشد جیهوپ خوش غذای من سو تغذیه گرفت توی مدت ها؟ چیشد جیهوپ؟ من برادرتم لطفا....
&ه.. هیچی نشد ... ف.. فقط یه شکست عشقی بود...
+چرا دروغ میگی؟
&م... من دروغ نمی گم...
YOU ARE READING
MY LOVE❤️🚬
Romanceکاپل اصلی:Kookjin♦️ کاپل فرعی:sope ژانر:انگست،اسمات،رمنس،کینک،پلیسی،امگاورس🎴 روز های آپ:نامعلوم خلاصه=🐾 جین پلیسی که جاسوسی تو شرکت جئون کار میکنه تا ثابت کنند جئون جونگکوک مافیا و کار های غیر قانونی انجام میده حالا در همین موقع واسه جین مشکلی پی...