ووت و کامنت فراموش نشه
•بیاتو...
در باز شد و جین بایه نگاه خجالتی آمد تو
و تنها چیزی که از مغزم رد این بود که....
يعنی قبل پرونده من به این کیوتی بوده؟با یه سینی کوچیک که توش نوشیدنی و یه کیک بود آمد جلو و رو میزم گذاشت و سوالی بهش نگاه کردم
+میدونی من همه چیز رو بیشترش فراموش کردم و خوب از علاقت و... هم چیزی یادم نیست میشه یکم از خودت واسم بگی حداقل بشناسم و... راحت تر باشم؟.. و آها راستی... این شیرکاکائو هست خودم دوست دارم گفتم شاید توهم دوست داشته باشی و اون کیک شکلاتی هست حتی توشم پراز شکلاته...خودم درست کردم.... از بچگی بخاطر جیهوپ بلد بودم...
×منم میتونم بخورم؟ من تهیونگم...
به تهیونگ نگاهی کرد که چشماش در خشید و سریع رفت کنارش...
+خوب تو تهیونگ جیهوپ یه چیزایی درموردت بهم گفت... گفت یجا که نگفت کجا تو یه زمان دشوار پیشم بودی و نزاشتی تنها باشم و خیلی باهم صمیمی هستیم..... با اینکه الفایی ولی دوستای خوب بودیم... میگه کاش تو دوست پسرم بودی نه جونگکوک گفتم چرا ولی چیزی نگفت... بهرحال مهم نیست....و گفت.. ش.. شما میدونید.. من یه.. ا.. امگام...بهرحال بگذریم...تهیونگ که با تعجب بهش خیره بود...
چند بار پلکی زد...
که یدفعه انگشتش رو بالا آورد و گذاشت روی گونه جین...×تو بیش از حد کیوت شدی جینی....
•اهم... میتونی سوکجین بری که م...
+نه... من میخوام بشنوم چیکارا میکنی و ما دوست پسریم و حتما از سلیقه من میدونی که دلم میخواد بشنوم کسی که باهاش قرار میزارم چیزی ازم پنهان نکنه حتی بدترین اتفاق ها... ولی تو چرا مثل تهیونگ بهم نمی گی جین یا جینی یا...؟
•.... چون دوست ندارم.....
+من نمیدونم از چیت خوشم آمده که باهات قرار گذاشت... اخلاق که نداری... اعصاب هم که صفر... فقط میمونه قیافت که خوب به پای من نمیرسی...که یدفعه تهیونگ زد زیر خنده...
×وای جین تو کیوت ترین فردی هستی که دیدم..... حتی اون آدمای قبلی تو زندگیم به پای تو نمیرسم...
•آدمای قبلی؟
×داستانی طولانی بیخیال... حالا جین برو آماده شو با جونگکوک بریم بیرون بگردیم...
•ن....
+باشه حتما اینجوری واسه آشنایی هم بهتر هست....جین
از اتاق بیرون رفتم...
فقط یه سوال تو ذهنم بود
من عاشق چی جونگکوک شدم؟ حتی تهیونگ بهتر از اون بود و واسه دوست پسر بودن صد برابر بهتر بود....بیخیالی زیر لب گفتم و سمتم اتاقم رفتم و بین راه به عوض کردن رنگ موهام هم فکر کردم.
.
.
جیهوپ که رو تخت بود و با گوشی کار میکرد که با داد من گوشیش از دستش افتاد و خورد تو صورتش...
&اخخخخ.. دماغممم... جین.... چیشده؟
+هیچی... فقط جیهوپ یکم رو دلم... ولش کن من قرار با تهیونگ و کوک برم بیرون...
&اووووو.. واقعا؟
+اهوم... راستی... الان حتما ترم آخر دانشگاهی درسته؟
&اهوم...
+خودت میری میای؟
&نه با پسر گربه ای میرم...
+منظورت کی؟
&یونگی...
+آها... فکر نکنم دیده باشمش...
&اهوم....
+حالا چیشده با اون میری دانشگاه؟
&یکی از دلایلش بدهکاریش هست...
+بدهکاری؟ چه بدهکاری؟
&خوب.... یکم ضایعه هست.....
+بگو
&حالا کجا و چه موقع ولش... خورد به کيفم و کیفم افتاد یه چی ازش بیرون آمد که آبروم رو تو یه پاساژ که دوستش داشتم برد...
+چی؟ مگه چی بود... نکنه....
&اره کاندوم بود بدتر از همش کاندوم خاردار هم بود...
+اون تو کیف تو چیکار میکرد؟
&فقط کنجکاوی همین جینی...
+....... غیر از این باشه و بفهمم بهم دروغ گفته باشی پوستت با تمام وجودم میکنم...
&جین خیلی ترسناک شدی!!
+همینی که هست....
+حالا یونگی پاساژ تو چیکار میکرد؟
&اتفاقی.....تو که میدونی من بدشانسم باور نمی کنی که...
+باشه... من لباس بپوشم سریع برم
.
.
.
تو ماشین نشسته بودم و به منظره بیرون نگاه میکردم
اگه جونگکوک دوست پسرم بود....پس من چیکار میکردم؟ امممم... من همیشه دلم میخواست موهای دوست پسرم نوازش کنم... پس.... این موقع خوبی؟
به جونگکوک کنارم نگاه کردم که سرش تو گوشی بود
دستمو سمت موهاش بردم و نوازش کردم
که با تعجب بهم خیره شد
STAI LEGGENDO
MY LOVE❤️🚬
Storie d'amoreکاپل اصلی:Kookjin♦️ کاپل فرعی:sope ژانر:انگست،اسمات،رمنس،کینک،پلیسی،امگاورس🎴 روز های آپ:نامعلوم خلاصه=🐾 جین پلیسی که جاسوسی تو شرکت جئون کار میکنه تا ثابت کنند جئون جونگکوک مافیا و کار های غیر قانونی انجام میده حالا در همین موقع واسه جین مشکلی پی...