MY LOVE❤️🚬

پارت 21 دوست پسر؟

ووت و کامنت فراموش نشه

جین

سرم درد میکرد
چشمامو بزور باز کردم که بخاطر نور شدیدی که به چشمام خورد دوباره بستم...
آروم دستم رو بلند کردم و روی چشمام گرفتم و اطرافمون کمی نگاه مردم
من کجا بودم؟
آروم بلند شدم و اطافمو بیشتر نگاه کردم
تو بیمارستان چرا بودم؟
مغزم تیری کشید که چشمامو بستم و دستم رو روی سرم گذاشت...
کمی نفس عمیق کشیدم
که شکستن چیزی باعث شد چشمام رو سریع باز کنم و به در نگاه کنم
+جیهوپ... خوبی عزیزم؟... لیوان رو چرا ش..آخ...

سرم درد میکرد و هی تیر میکشید...
به جیهوپ نگاه کردم که اشکاش سرازیر شد و با قدم های لرزون به سمتم می آمد..

&ج.. جین.. ب.. بلخره بیدار شدی... م.. میدونی چقدر دلم وا.. واست تنگ شده بود؟
من بغل کرد و گریه هاش اوج گرفت...
+عزیزم... گریه نکن میدونی بخاطر ماموریت هایی که بهم میدن چقدر تو خطر هستم... اینبار ماموریت یه مرد متجاوز گر به عهده داشتم و میدونی... یجورایی خودمم نمیدونم چرا اینجام...
&چ.. چی... و.. ولی...
با تعجب بهم نگاه می‌کرد..
+چیزی شده؟ درمورد متجاوز گر نگران نشو باشه؟ چیزی نیست...
&و.. ولی این ما.. ماجرا مال...
در باز شد و یک نفر با روپوش سفید آمد تو..
"بلخره هوشیار شدین.. آقای کیم..
+بله...
&ببخشید دکتر میشه من باهاتون حرف بزنم؟
" فعلا من باید برادرت ن رو معاینه کنم..
&ولی خیلی مهمه....
دکتر نگاهی به جیهوپ کرد و سرشو به موافقت تکون داد و رفتن بیرون...
بعد چند دقیقه آمدن تو و دکتر سریع آمد سمتم
"فکر میکنی امروز چندمه یا چه سالی هست؟
+امممم.. دقیق نمیدونم ولی فکرکنم 2016 باشه و... و.. تو فصل بهار باشیم.... اتفاقی افتاده این سوال واسه چی هست؟
" فکرکنم درست میگید آقا هوسوک...
+منظورتون...از ات... اخ
چشمام تار شد و حس کردم سرم گیج میره...
&وای خدای من... جین حالت خوبه؟
" نگران نباشید این علائم طبیعی بخاطر ک... فکر نکنم بهتر باشه بعدا در این مورد صحبت کرد... و شمام کیم سوکجین باید استراحت کن...

در محکم باز شد

×جییییینننننننن بلخره بیدار شدییییی؟ میدونی چقدرررررر دلم واست تنگ شده بود؟

با تعجب به پسری که من تو آغوش گرفته بود خیره شدم

+ببخشید من... شمارو میشناسم؟
(فکرکنم قبلا گفتم جین، تهیونگ رو داخل شرکت همو شناختن و..)
×چی؟
پسر از آغوشم درآمد و بهم نگاهی کرد و یدفعه زد زیر خنده
×اخخخخ... اصلا از این شوخی مسخرت خوشم نیومد جین...
+ببخشید ولی من باشما شوخی ندارم... حتما منو با یک نفر اشتباه گرفتید....

خندش سریع سرد شد و سریع به جیهوپ نگاه کرد که اونم با نگرانی به من خیره شده بود...