دستش رو با عجله جلوی لبهای پاپی برد تا صدای بلند خنده هاش به گوش کریس نرسه.
-هیششش، میخوای تو دردسر بیفتیم؟
کیونگسو لبهاش رو بهم فشرد و سرش رو به دو طرفش تکون داد.
-نه دیگه بلند نمیخندم.جونگین لبخند کوچیکی زد و زیر نور آباژور کوچیکی که روی دراور کنار تختش بود به چشم های پاپی خیره شد.
-تو خیلی زیبایی، خیلی به دل میشینی.
کیونگسو لبش رو با خجالت گزید و تو بغل مرد فرو رفت.-جونگینی
-جانم
-خیلی دوست دارم.
-پسر خوب
کیونگسو بزاقش رو بلعید و با صدای ضعیفی لب زد:
-از اینکه دو هفته نمیتونم ببینمت میترسم. اما بعدش منو میبری پیش خودت مگه نه؟جونگین بدون تعلل جواب داد:
-میبرمت، هر طوری شده میبرمت پیش خودم.
کیونگسو نفس آسوده ای کشید و گردن مرد رو با علاقه بوسید.
-تو بخواب من قول میدم تا صبح بالای سرت نگهبانی بدم تا مستر وو پیدات نکنه.جونگین با بهت خندید.
-هی ما که نیومدیم جنگ کنیم. تو هم چشماتو ببند. در اتاق قفله بخواد بیاد تو باید در بزنه.
هایبرید نخدی خندید و ملحفه رو تا روی چونه اش بالا کشید.
-نگران نباش مستر وو گفته دیگه قانونی نداریم و من میتونم تا لنگ ظهر بخوابم.اخم های مرد تو هم رفت و کنجکاو پرسید:
-کریس گفته؟
کیونگسو گوش های پشمیش رو گرفت و باهاشو ور رفت.
-آره، تازه بهم گفته رو هر مبلی که بخوام میتونم بشینم. وای میتونم پیتزا بخورم اما نه خیلی زیاد چون مریض میشم.جونگین بازدمش رو رها کرد و با اخم دست هاشو دور پسر محکم تر کرد.
-اگه بخواد نگهت داره پیشش میمونی؟
کیونگسو لبهاش رو تو دهنش برد.
-تو منو نمیخوای؟
-من میخوامت، اما اگه کریس هم بخواد نگهت داره چی؟کیونگسو چشم هاش رو ریز و مظلوم کرد.
-من مستر وو رو خیلی دوست دارم چون اون همیشه باهام بوده و نیاز هامو برطرف کرده اما وقتی تو اومدی، علاقه من به تو یطور دیگه است. خیلی دوست دارم شبیه همون زن و مرد توی تلویزیون...پس میخوام با تو باشم.مرد با خیال راحت پلکهاش رو روی همدیگه گذاشت.
-خوبه، پس برای بردنت تلاشمو میکنم.
کیونگسو پاهاش رو با خوشحالی رو تخت کوبوند و بدون خجالت رو شکم جونگین نشست.
-بهم یه اتاق میدی؟
-نخیرم قراره تو اتاق من باشی.پاپی لبخند عریضی زد.
-یعنی لباساهام رو تو کمد تو بچینم.
-اوهوم
-بعد میذاری بازی کنم و فیلم ببینم؟
جونگین دستاشو بالا برد و رو پهلو های پسرک نشوند.
-هر کاری میخوای بکن.
-با هم حموم میریم؟کای آروم خندید.
-اوهوم، خودم حمومت میکنم.
کیونگسو دستاشو تو هم گره زد و با خوشحالی چشم هاش رو بست.
-خیلی خوبه، همیشه با تو باشم حالمو خوب میکنه.
جونگین نفس عمیقی کشید و پسرک بازیگوش رو به آرومی کنار خودش خوابوند. پیشونیش رو نرم و ملایم بوسید.
YOU ARE READING
"Mi Puppy"[Complete]
Fantasyکامل شده. •¬کاپل: کایسو •¬ژانر: هایبرید| امپرگ| فلاف| اسمات •¬خلاصه: جونگین با بیعقلی هایبریدی که به عنوان کادو براش رسیده بود رو تقدیم پسر عموش کرد. اما وقتی بعد از مدت ها هایبرید رو دید با تمام وجود از کارش پشیمون شد. پس تصمیم گرفت مخفیانه های...