Part 1

1.3K 228 61
                                    

سهون باورش نمیشد بالرینی که رو صحنه به زیبایی هرچه تمام می رقصه همون دوست بچگیش باشه!

جونگین تپلو و عینکی که همبازیش بود الان داشت با اون شکم صاف و بی نقصش یکی از سخت ترین سبک های باله رو اجرا می کرد و...

محض رضای خدا! سهون چرا فکر می کرد اون دونه های عرق روی صورتش که از بین موهای خیسش رو صورتش راه گرفته بودن، فقط اون رو سکسی تر کرده؟ خب چون دقیقا همینطور بود!

سهون نمی تونست از اون پسر طلایی چشم برداره مخصوصا وقتی که اینطور برق میزد . و درست وقتی جونگین موقع اجرای یکی از حرکت ها دستش رو از زیر لباسش رد کرد و انگشت هاش به زیبایی هرچه تمام دور گلوش پیچید همه چی برای سهون سخت تر شد، نمی‌تونست به کینک لعنتی خودش فک نکنه و انگشت های خودش رو دور اون گردن کشیده تصور نکنه. باید هرطور شده بعد اجرا با جونگین حرف میزد.

بخاطر اینکه عموش صاحب اون سالن اجرا بود، تونست وارد پشت صحنه بشه. با هیجان دنبال جونگین می گشت. نزدیک یکی از کارکن ها شد.

+ببخشید میشه منو تا اتاق گریم کیم جونگین راهنمایی کنید؟

*کیم جونگین؟ منظورتون کای شی هست؟ اوه فک می کردم دوست نداره کسی با اسم اصلیشون صداشون کنه و اسم استیج رو ترجیح میدن!

سهون با مغزی که سعی می کرد اون اطلاعات و تصویرها رو تحلیل کنه کارکن رو متقاعد کرد زودتر مسیر رو نشونش بده‌.

در زد و وارد اتاق گریم شد اما کسی تو اتاق نبود.

منصرف شد و خواست برگرده که یهو اون الهه ی طلایی با بالاتنه ی برهنه و شلوار سفید درحالی که کمربند نگینیِ شلی دور کمرش بسته بود از پشت پرده ی پرو اومد بیرون.

اوه خدای من سهون نمی‌تونست این حجم از زیبایی رو ببینه و میخکوب نشه.

جونگین با تعجب نگاهش کرد. اون مرد سفیدپوستِ زیادی جذاب تو اتاقش چیکار می‌کرد؟

-دنبال کسی می گردید آقا؟ می تونم کمکتون کنم؟

سهون با صدای مخملی کای به خودش اومد. نگاهش رو از بدنش کند و به صورت زیباش داد.

+اومووو! جونگین زمان زیادی گذشته طبیعیه که هونی جوجه رو نشناسی.

جونگین اولش خواست بخاطر لحن صمیمی سهون و صدا زدنش با اسم اصلیش اخم کنه و پسر رو سرزنش کنه اما شنیدن لفظ هونی جوجه کافی بود تا همه ی خاطرات شیرین و خواستنی دوران بچگیش از جلوی چشماش رد بشن پس بدون توجه به پوشش نصفه نیمه ای که داشت سمت سهون پرواز کرد و خودش رو تو آغوشش پرت کرد.

جونگین قطعا قصد جون سهون رو کرده بود چون با اون تنی که هنوز بخاطر فعالیت زیادش رو صحنه داغ بود، سهون رو چسبیده بود و ول نمی‌کرد.

[•My Ballerina Lover•]حيث تعيش القصص. اكتشف الآن