تهیونگ خیلی عصبانی بود با الکلی که از تو خونه پیدا کرده بود داشت از ویلا خارج میشد جیمین دستش و گرفت و گفت: تهیونگ بذار من برم
ته سر تکون داد و گفت: اون نیروش و از من دزدیده و فقط منم که نمیتونه بکشه ، نگران نباش چیزی نمیشه فقط مراقب خودتون باشید و ....
جیمین لبخند زد و گفت: و جونگ کوک ، میدونم
بدون حرف دیگه ای از خونه خارج شد کلاغ های بالای سرش پرواز میکردن اما نزدیک نمیشدن
تهیونگ آب تو استخر و بیرون کشید و یه حصار دور خونه درست کرد چیزی که تا حدی بتونه جلوی کلاغ ها رو بگیره
ظرف الکل و روی زمین انداخت و با حرکت دستش مایع رو رو زمین پخش مرد دور تا دور خونه رو الکل گرفته بود تنها راه دور نگه داشتن اون کلاغ های مزاحم آتیش بود
آتیش جونگ کوک قطعا اونا رو میکشت اما جونگ کوک بهوش نبود و ته مجبور بود از آتیش الکی استفاده کنه که فعلا جوابگو بود
فندک و روشن کرد و روی الکل انداخت همون لحظه یه کلاغ از حصار رد شد و به ته حمله کرد
چنگال هاش رو شونه های مرد نشستن زخمیش کردن: اخخخخ کلاغ مزاحم
گردن کلاغ و گرفت و اون و توی آتیش پرت کرد
آتیشی که دور خونه شعله ور بود هوا رو به شدت گرم کرده بودنگاهی به کلاغ ها کرد عقب رفته بودن اما هنوز اون دور و بر میچرخیدن مشخص بود کاری جز خبرچینی دارن و ته از این واقعیت میترسید
وارد خونه شد هوسوک به سمتش اومد و گفت: رفتن ؟؟؟؟ته آهی کشید و گفت: فکر نکنم برای خبرچینی اومده باشن اومدن یه چیزی ببرن
هوسوک نگاهش و پایین انداخت و گفت: یعنی چی میتونه باشه
دوتایی به سمت پله ها رفتن و ته ادامه داد: ترسم از اینه هدفشون کوک باشه ..... اون الان کاملا بی دفاعه
هوسوک دست رو شونش گذاشت و گفت: بیست و چهار ساعته مراقبشیم نگران نباش
به جلوی اتاق جونگ کوک رسیدن ته پرسید: جیمین کجاس؟
هوسوک به اتاق کناری اشاره کرد و گفت: اینجاس رفت لباس عوض کنهتهیونگ برای یه ثانیه ترسید سریع در و باز کرد و دید جیمین با بالا تنه لخت جلوی کمد وایساده و داره لباس انتخاب میکنه وقتی ته در و باز کرد با تعجب به سمتش برگشت و گفت: چی شده ته
تهیونگ که دید همه چی آرومه نفس عمیقی کشید و گفت: هیچی نیست یه لحظه، یه لحظه استرس گرفتم ممکنه بهت حمله شده باشه
هوسوک هم وارد اتاق شد و گفت: میخوای همه تو یه اتاق بمونیم؟ اینجوری کمتر نگران کنندس
ته سر تکون داد و گفت: اینجوری بهتره شما دو تا هم تنهایی جایی برید با هم برید باشه؟؟؟؟
YOU ARE READING
kookv frozen fire [ Completed ]
Fanfictionآتش یخ زده 🍸 کاپل: کوکوی ، هوپمین ژانر: تخیلی گی اسمات هپی اند عاشقانه جیمین: جون کوک در خطره اون باید برگرده هوسوک: چند ساله گم و گور شده کجا پیداش کنیم؟