همه جای تن مرد زخم بود و کبود ته دستش و به پماد آغشته میکرد و رو کبودی ها می کشید قطره اشکش و پاک کرد و زخم های سر باز و تمیز کرد
جیمین به در کوبید و گفت: ته میخوام بیام تو
تهیونگ ملافه رو رو پاهای لخت مرد که تازه پماد زده بود کشید و گفت: بیا
جیمین با لیوان آبجویی که ته خواسته بود وارد شد و کنار سر کوک نشست دست رو پیشونیش گذاشت و گفت: هنوز سرده
ته نصف آبجو رو سر کشید و گفت: طول میکشه تا خوب شه
جیمین با ناراحتی گفت: هنوز از دستم ناراحتی؟؟؟
ته چیزی نگفت و خودش و مشغول کرد جیمین هم چیزی نگفت و فقط به کنار دوستش بودن ادامه داد
ته بعد چند ثانیه گفت: دیا چطوره
جیمین خوشحال از اینکه ته داره باهاش حرف میزنه گفت: بهتره ، فکر کنم تا دو سه روز دیگه کاملا خوب بشه
ته هومی کرد و گفت: مراقب هوسوک باش
جیمین لبخندی زد و گفت: حتما ، غذا چی میخوری میخوام سفارش بدم
ته خواست بگه که تو این شرایط میل به هیچی نداره اما قبل از اون جیمین گفت: لطفا ته ته بخاطر من یه چیزی بخور
ته نگاهش و به چشمای ملتمس چیم داد و نتونست چیزی بگه هر چند برای مراقبت از کوک باید انرژی کافی میداشت وگرنه کوک دیر تر خوب میشد
سرش و پایین انداخت و گفت: همبرگر میخورم
جیمین خوشحال شد و ته رو محکم بغل کرد بوسه آرومی رو شونش گذاشت و از اتاق خارج شد
ته گونه کوک و نوازش کرد و گفت: باید زود خوب شی کوک
جیمین خودش و به هوسوک که داشت از دیا مراقبت میکرد رسوند وارد اتاق دختر شد جایی که از بعد ورود دیا تغییر زیادی نکرده بود و همون جوری بود که کوک چیده بود
یه میز و صندلی کنار پنجره با یه کمد و تخت بزرگ و یه نقاشی بزرگ از دریاجیمین کنار مرد رو تخت آبی رنگ نشست و گفت: وضعیتش تغییر نکرده؟
هوسوک پیراهن دختر و که ته شونه هاش پایین کشیده بود دوباره بالا کشید و گفت: نه هنوز همون جوریه ، جونگ کوک چطوریه
جیمین نگاهش و به دوست پسرش داد و گفت: خوب نیست هنوز تنش سرده اما ته رو راضی کردم غذا بخوره چند تا غذا سفارش بده
هوسوک هومی کرد و گفت: به دیا و کوک چی باید بدیم
جیمین یکم فکر کرد و گفت: فکر کنم تنها چیزی که براشون خوبه همون سرمه اما ما که نمیتونیم سرم بزنیم
هوسوک آهی کشید و گفت: لعنت که همیشه یه جای کار میلنگه
تهیونگ وارد اتاق شد و گفت: میتونیم بهشون مایعات بدیم
YOU ARE READING
kookv frozen fire [ Completed ]
Fanfictionآتش یخ زده 🍸 کاپل: کوکوی ، هوپمین ژانر: تخیلی گی اسمات هپی اند عاشقانه جیمین: جون کوک در خطره اون باید برگرده هوسوک: چند ساله گم و گور شده کجا پیداش کنیم؟