جیمین هنوز رو تخت نشسته بود و داشت دارو هایی که ته برای هوسوک داده بود و مرتب میکرد
نگاهی به در حموم انداخت و همون موقع هوسوک از حموم خارج شد همون جوری که موهاش و با حوله کوچیک خشک میکرد گفت: ته دوباره دارو داده؟؟؟جیمین سر تکون داد و گفت: دیا گفته دین فردا حمله میکنه باید همه آماده باشیم
هوسوک رو تخت نشست و گفت: شنیدم حرفاشون و ، و بدترین قسمتش اینه که جی سف هنوز میتونه بهمون حمله کنه
جیمین آهی کشید و گفت: چه وضع گندیه
هوسوک تایید کرد و گفت: همه این دارو ها رو الان باید بخورم؟؟
جیمین تایید کرد و هوسوک گفت: یاااا اینا خیلی زیاده میترکم که
جیمین یکی از دارو ها رو تو دهنش ریخت و گفت: بخور حرف نباشه اینا کمک میکنه زودتر خوب شی
هوسوک از مزه بد دارو داشت بالا میاورد که جیمین دست جلوی دهنش گذاشت و گفت: باید قورتش بدی
هوسوک سعی کرد دوست پسرش و پس بزنه اما جیمین کنار نکشید و در عرض یه دقیقه نصف داروها رو بهش خوروند
هوسوک که داشت با اخم نگاهش میکرد گفت: خودم بقیش و میخورم
جیمین با خنده رو پاش نشست تا دلخوری دوست پسر کیوتش و برطرف کنه: هوسوکا من فقط نگرانت بودم
مرد کمرش و گرفت و گفت: ولی نیاز نبود عین یه بچه بهم دارو بدی
جیمین لباش و جلو داد و گفت: خب نمیخواستی بخوری منم نگران بودم که کلا دارو ها رو نخوری و دوباره حالت بد شه
هوسوک آهی کشید و گفت: جیمینا
جیمین نگاه دلربایی کرد و گفت: جانم
هوسوک دیگه نتونست سرزنشش کنه گلوش و بوسید و با حرص گفت: مزه این دارو های فاکی خیلی بده وگرنه لبات و ....
جیمین نذاشت جملش تموم شه و لباش و محکم بوسید هوسوک خواست پسش بزنه اما نتونست جیمین لباش و محکم مکید و بعد چند ثانیه کنترل بوسه دست مرد افتاد
همون جوری که پهلو های سفیدش و فشار میداد لبای پفکی پسر و گاز میگرفتجیمین آهی کشید و سرش و کج کرد تا بتونه لباش و راحت تر ببوسه
هوسوک بعد چند ثانیه از بوسه کنار کشید و گفت: بد مزه نبود؟؟جیمین سر تکون داد و گفت: نه اتفاقا همش شیرین بود شاید چون تو مریضی به نظرت بدمزه میاد
هوسوک نگاه شیطونی کرد و گفت: پس بیا یکم از این دارو های خوشمزه و شیرین بهت بدم
جیمین خودش و رو تخت پرت کرد و صورتش و تو بالشت فرو کرد اما هوسوک کوتاه نیومد و سعی کرد با قلقلک دادنش بلندش کنه و بهش دارو بده
YOU ARE READING
kookv frozen fire [ Completed ]
Fanfictionآتش یخ زده 🍸 کاپل: کوکوی ، هوپمین ژانر: تخیلی گی اسمات هپی اند عاشقانه جیمین: جون کوک در خطره اون باید برگرده هوسوک: چند ساله گم و گور شده کجا پیداش کنیم؟