i love you

879 168 7
                                    

چک نشده
جایی اشتباه تایپی بود بگید لطفا
ووت فراموش نشه قشنگا

هردو سمت طبقه ی پایین سرازیر شدن

+هیووننگگاااااا
٪*@=~تا تا ?

-منو تهیونگ میخوایم یکاری کنیم...

جیمین سمتشون برگشت
٪چیکار؟

+خب این دختره....گفت هرکاری میکنه جدامون کنه‌...ولی خب من یه راهی هست.....ما خوناشاما هم میتونیم همو مارک کنیم درسته؟

گفت و به نامجون نگاه کرد که حرفشو تایید کنه

*درسته...مارکی که هیچ وقت پاک نمیشه حتی با مرگ طرفین

+دقیقا...ما میخوایم همو مارک کنیم

جیمین نگران سمت تهیونگ رفت
٪مطمئنی ته‌؟اینطوری هیچوقت نمیتونید از هم جدا بشید....

-قرارم نیست جدا بشیم

@ این مسئله ی یه رابطست...نمیشه چون الان نمیخوایند از هم جدا بشید یه هفته بعد هم نخوایند
مطمئنید میخوایند باهم باشید...؟

جونگ کوک از خودش مطمئن بود
هیچکس مثل تهیونگش نبود
روزای اول شاید باهاش مشکل داشت
ولی اون روش خیلی تاثیر گذاشته بود

باعث میشد وقتی میبینتش دستاش عرق بکنه
قلبش تند بزنه
و هول بشه

کوک ادمی نبود که شب توی عمارت بمونه
ولی از وقتی تهیونگ پیششون زندگی میکرد احساس میکرد باید برای نحافظت ازش تو عمارت بمونه

-من مطمئنم...میخوام تهیونگ همیشه کنارم باشه....برای همیشه
قول میدم نزارم اتفاقی براش بیوفته...جیمینی مطمئن باش از برادرت مثل چشمام مراقبت بکنم

پشت سرشو خاروند
-البته نه مثل وقتی که گفتم اگه خونمو بخوره اتفاقی نمیوفته

ته لبخندی از حرفای شیرین جونگ کوک زد
+منم همینطور

~اگه انقدر مطمئنید پس مشکلی نیست....نه؟

همه حرفشو تایید کردن
جین با ذوق تهیونگ رو بغل کرد
=میدونستم اول و اخر داماد خودمی

.
.
.
.
.....زود باش احمق

....هولم نکن وگرنه خوب نمیشه

....برای من دلیل نیار وقت نداریم

.....میگی چیکار کنم؟باید خودش درست بشه
....حالا مطمئنی کار میکنه؟

.....اگه مارک نشده باشه اره

.....مارک؟اونا به زور باهمن چه مارکی

.....پس کار میکنه

.
.
.
رو به روی هم روی تخت نشسته بودن

+اممم...خب چیکار باید بکنیم؟

-نمیدونم تا حالا کسیو مارک نکردم

+اصلا کجا رو باید مارک کنیم؟

-یونگی هیونگ میگه غریزمون انتخابش میکنه

+حتی مایی که ابیم؟

-احتمالا

تهیونگ جلو تر رفت
+حرفایی....که پایین زدی...هم....

پرید وسط حرفش
-اره واقعیت بود

بدون هیچ ایده ای خودشو تو بغل کوک پرت کرد
+میدونم زوده ولی....دوست دارم

دستاشو دور بدت تهیونگ پیچید
-منم دوست دارم بلو دال(عروسک ابی)

با رسیدن بویی به مشامش
بینیش رو به جایی بین گردن و کتف تهیونگ چسبوند

+کوکی؟

-فک کنم وقتشه

چشماش بنفش شد
جایی که غریزش میگفت رو لیسید
برای اینکه دردش طولانی نشه یهویی دندوناشو وارد گردن تهیونگ کرد
دورباره مزه ی شیرین خونش رو چشید
چرا انقدر مزش خوب بود؟
مک محکمی زد که حجم زیادی از خون ته وارد دهنش شد

صدای داد ته بلند شد
مشتشو به کتف جونگ کوک کوبید
+لعنت بهت...اروم

اروم دندوناشو بیرون کشید
-معذرت میخوام بیب....خیلی خوشمزه ای

صورت تهیونگ از تعریف کوک سرخ شد
دکمه های لباسشو باز کرد
گردنشو در اختیار تهیونگ گذاشت

-نوبت توعه.....میتونی تلافی کنی

روی شیطانی تهیونگ با شنیدن کلمه تلافی بیدار شد

پس بدون معطلی دندوناشو وارد کرد
-اه.....هه هه انقدر درد داشتی؟

توی این یک هفته ای که برگشته بود
هیچ خونی نخورده بود حتی خون حیوونا

الان بعد یه هفته به منبع عسل رسیده بود
-ته؟مال خودته...تموم هم نمیشه اروم پسر

+اومم..تشنمه

-زهرتو وارد کردی؟

هومی کرد و دندوناشو بیرون کشید
سرشو روی شونه ی کوک گذاشت

+بغلم کن کوکو

تو گلو خندید
-کوکو؟لقب جدیدمه؟

در زده شد
٪هوی مرتیکه ی....

@ جیمین

٪هوف باشه....اهای داداشمو پس بده صدای دادش تا تو باغ اومد

ته خواست جواب بده ولی جونگ کوک پیش دستی کرد و دهن تهیونگ رو گرفت

-جفت خودمه برو پی کارت

٪ببین میگی بهش چیزی نگو.....مرتیکه ی چلاق قبل اینکه جفت تو باشه ۱۹ سال برادر من بوده....برش گردون

-اگه میتونی بیا بگیر

بعد ۳ دیقه صدای داد هوسوک از پشت در بلند شد

@ یااااا.جیمینی چیکار میکنی.....بزارش پایین....کوک درو باز کن...خدایا باز من بین این دوتا گیر کردم

◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇

سلااامممم
من برگشتم
این یه پارت خدمت شما
به نظرتون جیمین چطوری میخواد درو بار بکنه؟
ووت و کامت فراموش نشه

blue moon vampireWhere stories live. Discover now