"تهیونگ"
با بکهیون رسیدیم خونه
چانیول مثل همیشه داشت بازی میکرد# لعتت بهت این چه وضع بازی کرده آشغال
بکهیون سمت تلویزیون رفت و خاموشش کرد
# یااااا..عه..ه.ب.کیخب باید یه حقیقت خنده داری رو بگم
چانیول با این قد و هیکلش...
از بکهیون مثل چی میترسهالان یواشکی داشته بازی میکرده
طبق قوانین بکهیون
توی خونه داد زدن ممنوعه؛چانیول شی....شما مثل اینکه فراموش کردید که نباید داد بزنید.....باید براتون به فکر تنبیه باشم
لبمو گاز گرفتم
چان از رسمی حرف زدن متنفره# شی؟بک منو تو خیلی وقته از پسوند شی رد شدیم...
کمر بکهیون رو گرفت و به خود چسبوند
# اگه بخوای برای بار هزارم بهت یاداوری میکنمقبل اینکه کارشون به جاهای بدی کشیده بشه خودمو اتداخنم وستشون
+واقعا که...نمیگید یه بچه توی این خونه زندگی میکنه؟
چانیول سرش و دور و بر خونه چرخوند
# نه والا من بچه نمیبینمبه بازوش کوبیدم
+هی پس من چیم؟لپامو فشار داد
+تو پسر منی نه یه بچه....خب امروز چیکار کردیداوه...
امروز؛خب...جیمین و جونگ کوک معذرت خواهی کردن ولی تهیونگ قبول نکرد
برای دفاع از خودم سریع جواب دادم
+اینجوری نیست که قبول نکرده باشم...فقط میخواستم اونا بفهمم من سه ماه پیش چه حالی داشتمیکهیون دستشو روی شونه ی چان کوبید
؛کار خودتهگفت و رفت
چی کار خودشه؟
# بیا بشین تهبه مبل اشاره کرد و خودش نشست
# بیینم تو از اونا ناراحت و عصبانی؟هستم؟
نمیدونم
من فقط دوست داشتم جونگ کوک منو جفتش قبول کنه
و برادرم برام خوشحال بشه+نه. نیستم
# پس چرا وقتی معذرت خواهی کردن باهاشون برنگشتی؟
نگو که برای حس کردن حالت که باور نمیکنمچرا اینارو میپرسید؟
+خ.ب..خب من...اه نمیدونم
سرمو پایین انداختم
حق با چانه من هیچ دلیلی برای برنگشتن ندارم# دلیل نیومدنشونو گفتن؟
+نه جونگ کوک خواست حرف بزنه من نزاشتم....جیمینم گفت باید از جونگ کوک دور میموندم ولی چراشو نگفت
شونه هامو بالا انداختم
جدیدا توی زندگیم چیزایی پیدا میکنم که ازم پنهان شدن
STAI LEGGENDO
blue moon vampire
Vampiriدو برادر یکی انسان یکی یه خوناشام خاص دنبال یه مکان امن برای همدیگه میگردن کاپل:کوکوی..سپمین...نامجین کاپل فرعی:چانبک تاریخ شروع:4\12\1400 تاریخ پایان:هر حال آپ تایم پارت گذاری:نامشخص