"شمارش معکوس از همین الان شروع میشه... پنج! "بازی اول بود و اسلحه تو دست های لرزون جونگکوک قرار گرفته بود. لرزش دست هاش غیرقابل انکار بود و از طرفی عرق سردی روی پیشونیش نقش بسته بود.
"عمر زمان کوتاه تر چیزیه که فکرش رو میکنی...پس زودباش ماشه رو بکش جئون جونگکوک!"
فریاد سرخوش دونگ سوک همچنان تو محوطهی خلوت حیاط پشتی طنین انداز می شد و بدن پسر بیست و سه سالهای رو به رعشه میانداخت که با اسلحهی توی دستش، مردد و دودل مقابل تهیونگ ایستاده بود.
_من-...من نمیتونم انجامش بدم!
زمزمه های مستاصل کوک نفس رو درجا تو سینهی تهیونگ حبس کرد. نگاه ترسیدهی پسرک مدتی بود توی نگاه مردش قفل شده بود و اسلحه ی توی دستش که به سمت سینهش نشونه گرفته بود شدیدا می لرزید.
هر بار که ردِ نگاه درموندهش به سمت پیشونی تهیونگ کشیده میشد، لرزش زانوهاش بیش از پیش میشد. و میشد گفت بی شک علتش انوار قرمز رنگی بود که از طرف تک تیرانداز های دونگ سوک، نقطه ای درست وسط پیشونیِ تهیونگ رو نشونه گرفته بودن و از بابتش پسرک رو برای شلیک ترغیب میکردن.
_من-...من نمیتونم اینکارو باهات بکنم تهیونگ. من نمیتونم بهت شلیک کنم!
" چهار.."
فریاد بلند دونگ سوک و شمارش معکوسی که کمکم داشت به انتهاش میرسید، چهارچوب بدنش رو به رعشه انداخت.
+زودباش بهم شلیک کن کوک وگرنه اون حروم زاده ها میزننت!
تهیونگ نگاه ترسیدهش رو به اشعه های قرمز رنگ، روی تن سفید پوش پسرک دوست داشتنیش داد که هر لحظه بدن نحیفش رو برای آغشته شدن به قطرات سرخِ خون تهدید میکرد.
"سه!...داره وقتت تموم میشه...زودباش اون پلیسِ عوضی رو بزن...زمانِ مرگت داره فرا میرسه!"
قهقهه های بلند دونگ سوک، باعث شد تهیونگ بار دیگه نگاه ترسیدهش رو به سمت لیزرهای جاخوش کرده روی تن لرزون پسرش متمایل کنه و با تموموجودش روی سر عزیزکردهش خراب بشه:
CITEȘTI
𝑹𝐮𝐬𝐬𝐢𝐚𝐧 𝑹𝐨𝐮𝐥𝐞𝐭𝐭𝐞 || 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 ᵛᵉʳ
Mister / Thriller✔︎ کامل شــده ⚠︎ رولت روسـی: بـازیِ شانسی کـه هیچ کس نمیدونـه تیـر هفتم سهم کیـه! ༄~•~•~•~•~•~•~•~•~༄ ?خلاصه? چیمیشه اگر سرنوشت تو یک شبِ نفرت انگیز، دو پسری که دیوانه وار همدیگه رو...