زین چند دقیقه بعد از اینکه لیام رفت بیرون از اتاقش پلاستیک رو از زیر تختش برداشت و نوشته آخر رو باز کرد و شروع کرد به خوندن
~~~
تخت هاشون به هم چسبیده شده بودن و شده بود مثل یک تخت دو نفره،یعنی الان با هم دیگه هستن،هری با لبخند به لویی خیره شده بود و لویی نگاه های ریزی به هری میکرد و میخندید
لویی:چرا اینجوری نگاهم میکنی؟؟
هری:من هر روز اینجوری بهت نگاه میکنم
لویی:نه ولی امروز داری بیش از حد بهم خیره میشی...
دست های لویی رو توی دستاش گرفت و اوردشون بالا و پشتشون رو بوسید
هری:بیا فعلا بریم یه چیزی بخوریم به کار هامون هم برسیم
لویی چشماش رو ریز کرد و لباش رو غنچه و باشه ای گفت و دست های هم دیگه رو ول کردن و از اتاق خارج شدن
بعد از خوردن ناهار لویی با روث که الان از ظاهرش معلوم بود بزرگتر شده مثلا حدود ده یازده سالش شده بالا رفت تا باهاش زبان کار کنه
لیام هم بزرگتر شده بود حدود هفده یا هجده سال بهش میخورد الان.
یک ساعت بعد لویی و روث از اتاق بیرون اومدن و پیش بقیه نشستن،هوا کم کم تاریک شد و هری از جاش بلند شد و به سمت اتاق رفت و آروم به لویی هم گفت پشت سرش راه بیفته.
لویی چند ثانیه بعد عذرخواهی کرد و بلند شد و پشت هری راه افتاد و با هم وارد اتاق شدن
هری:هنوز یادت نیومده امروز چه روزیه؟
لویی بعد از دو ثانیه تفکر کردن دهنش نیمه باز شد و بغض کرد و هری رو بغل کرد
لویی:معذرت میخوام عشقم!!وای یادم رفت امروز سالگرد دو سالگی رابطمونه!!!
هری:هی...حالا کاری میکنم هیچ وقته هیچ وقت یادت نره امروز چه روزیه
از بغل لویی بیرون اومد و زانو زد و لویی با چشمای گرد شده بهش خیره شد و هری جعبه قرمز رنگ کوچیکی رو از جیبش در اورد
لویی:ه..هری...
هری:لویی با من ازدواج میکنی؟؟
لویی:می..میخوام جیغ بزنم بگم آره ولی نمیشه هری...اره!!!!!
با صدای آهسته گفت و واقعا مشخص بود میخواد جیغ بزنه و بعد دوتایی لبخند پهنی زدن و لویی دستش رو جلو اورد و هری حلقه رو دور انگشتش انداخت و هم دیگه رو بغل کردن
روی موهای لویی رو بوسید و بعد لباشون رو روی هم قرار دادن
هری:وقت داریم براش؟اروم انجامش بدیم؟؟
لویی:اوهوم
با ذوق گفت و هری بلندش کرد و انداختش روی تخت
لویی:آروم ها!!
![](https://img.wattpad.com/cover/278722899-288-k127938.jpg)
ESTÁS LEYENDO
T̸w̸o̸ G̸h̸o̸s̸t̸s̸[L̸.S̸/Z̸.M̸]
Fanficژانر:ترسناک,درام,کمی تخیلی,رمز الود 🔞 کاپل های اصلی:زیام❤️💛لیام تاپ و لری💙💚هری تاپ زایل هم داره خیلی کم💛🐤 "/روزهای آپ شنبه ها/"