Thirteenth Chapter

1.6K 306 132
                                    

بعد از آبروریزی اون روزی که جیسونگ توی آپارتمان مینهو راه انداخت دیگه خیلی روش نمی‌شد پیش هیونگش وقت بگذرونه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

بعد از آبروریزی اون روزی که جیسونگ توی آپارتمان مینهو راه انداخت دیگه خیلی روش نمی‌شد پیش هیونگش وقت بگذرونه. البته وقت چندانی هم نداشت که بگذرونه، چون می‌خواست آخر هفته رو به اینچئون برگرده توی طول هفته چندبرابر درس می‌خوند.

فقط یک بار برای برگردوندن تیشرت و شلوارک مینهو که جفتشونو کامل شسته و اتو کشیده بود، به اونجا برگشت و بار دوم هم فقط برای اینکه وظیفه‌ی مددکاری‌اش رو ادا کنه و قبل از رسیدن موعد بلیت اتوبوسش به اینچئون از مینهو خداحافظی کرده باشه.

شب آخرش توی خونه‌ی خودش بود و مشغول جمع کردن لباس‌های مورد نیازش، دور و بر آپارتمان چرخ می‌زد. فیلکس قرار بود به خونه‌اش بیاد تا کلید رو از جیسونگ بگیره و توی سه-چهار روز غیبت پسرک، به گلدون‌هاش آب بده. جیسونگ به فیلکس چیزی درباره‌ی اتفاق توی کلاب نگفته بود. فقط به دروغ سرهم کرده بود که مست کرده و مینهو رو بوسیده و جواب فیلکس فقط "بعداً مفصل درباره‌اش حرف می‌زنیم." بود که کمی جیسونگ رو به واهمه وامی‌داشت.

فعلا چندین شبانه‌روز بود که پسرک خواب راحت رو تجربه نکرده بود. هروقت چشم‌هاشو می‌بست، اون پنج جفت یا حتی بیشتر، دست‌های غریبه رو حس می‌کرد که روی پوست بی‌دفاعش می‌خزیدن و لمسش می‌کردن. با احساس وحشت و چشم‌هایی پر شده از بلورهای اشک از خواب می‌پرید و تا موقع طلوع خودش رو با کتاب خوندن، حموم کردن، رسیدگی به گلدون‌هاش، غذا پختن و حتی تماشای ویدیوهای یوتیوب سرگرم می‌کرد. ترجیحاً هرچیزی یا کاری که اونو از فکر کردن به اون شب نحس واداره. با اینکه خودش رو جلوی مینهو هیونگش یه بچه‌ی دماغویی که دائم می‌زد زیر گریه می‌دید اما بدجوری دلش می‌خواست که با خجالت دوباره از دست هیونگش فرار نکرده بود؛ چون وقتی پیش مینهو بود حداقل احساس امنیت می‌کرد. حداقل کابوس نمی‌دید و حداقل به عنوان بچه‌ی ضعیفی که خودشو بروز داده بود می‌تونست بزنه زیر گریه و مینهو بی‌قضاوت آرومش کنه چون جیسونگ مطمئن بود که مینهو برای اتفاقی که برای پسر کوچیکتر توی کلاب افتاده بود خودش رو مقصر می‌دونست.

دستگاه میکسر رو از توی کمد بیرون آورد و چند اسکوپ بستنی وانیلی، شیر، شکر، یخ و چند تیکه موز خرد شده ریخت و بعد از سفت کردن درش، دکمه‌ی استارت رو زد.

WHELVE // MINSUNGWhere stories live. Discover now