❤︎10𝐓𝐡 𝐏𝐞𝐭𝐚𝐥❤︎

3.2K 670 247
                                    

سکوت معذب کننده‌ای توی فضای ماشین حاکم بود. بعد از اون رقابت مسخره‌ی "کی از همه جذاب تره" بین ولیعهد و شاهزاده جین و حرکت یکدفعه‌ای که ولیعهد روی جونگ‌کوک انجام داده بود و از اون مهم‌تر سوالی که پرسیده بود، جونگ‌کوک مضطرب با دلی پر از آشوب روی صندلی ماشین نشسته و سعی می‌کرد نگاه خیره‌ی تهیونگ رو نادیده بگیره!

منظور ولیعهد رو از طعنه‌ای که بهش زده بود نمی‌فهمید!
از اونجایی که ببرهای سفید نژاد برتری هستند، یک سری قدرت‌های خاص دارن که تهیونگ از اون‌ها مستثنا نبود و اگر کسی رو مارک می‌کردن قدرت‌هاشون به میتشون انتقال داده می‌شد و این موضوع برای جونگ‌کوک هم صدق می‌کرد.

ولیعهد همیشه جوری با اون رفتار می‌کرد که بهش یادآوری کنه کسی رو در زندگیش دوست داره و می‌خواد اون رو به عنوان میتش انتخاب کنه پس، از نظرش بعد از مارک شدنش توسط تهیونگ، استفاده از قدرت ولیعهد برای مخفی کردن مارک کار منطقی‌ای بود.
اینطوری بعد از یک ماه که توسط میتش شناخته نمی‌شد، مارک کم کم از بین می‌رفت و همه چیز به حالت عادی برمی‌گشت هرچند، جونگ‌کوک از روز اول به‌خاطر نادیده گرفتن مارک زیبای روی سینه‌ش درد می‌کشید و این حالت‌ها رو از تهیونگ مخفی نگه داشته بود.

سعی کرده بود با نشان دادن از بی اطلاعیش راجع به این موضوع که خبر نداره شاهزاده کی رو مارک کرده، این یک ماه رو سپری کنه تا مارک پاک بشه.

درسته که از دوران نوجوانی دلباخته‌ی ولیعهد پر از جذبه و مقتدر سرزمینشون شده اما، اون تنها یک مشاور سلطنتی و محافظ شخصی بود و نه بیش‌تر!
ولیعهد فرد دیگه‌ای رو دوست داشت که جونگ‌کوک از هویتش بی خبر بود...

با استرس لبش رو می‌گزید. مارک روی سینه‌ش دوباره به سوزش افتاده بود و تمام وجودش لمسی از جانب میتش می‌خواست.

به یاد می‌آورد که شب جشن بالماسکه، انقدر همراه با ولیعهد نوشیده بود که در آخر کارشون به تخت رسیده و خب برای جونگ‌کوکی که سال‌ها احساساتش رو مخفی و سرکوب کرده، از اونجایی که عادت مستی ولیعهد رو از حفظ بود، خوابیدن باهاش یک اتفاق رویایی جلوه می‌کرد اما، همه چیز درست صبح فرداش که از خواب بیدار شد متفاوت بود چون، مارکی رو روی سینه‌ش دید که متعلق به شاهزاده تهیونگ بود!

انقدر ترس فهمیدن تهیونگ از مارک شدنش به جونش افتاده بود، که متوجه نبود تمام مدتی که تهیونگ بهش خیره شده و تک تک حرکاتش رو زیر نظر داره، لب‌ زیرینش رو با حرص می‌جوه و با انگشت اشاره گوشه ناخن شستش رو می‌کنه!

تهیونگ پوزخندی به حرکات پسر زد و نگاهش رو از جونگ‌کوک گرفت. از همون روزی که از خواب بیدار شده بود، با ندیدن جونگ‌کوک کنارش به این موضوع که پسر قراره خودش رو بابت مارک شدنش مخفی کنه پی برده چون، جونگ‌کوک یک موضوع رو فراموش کرده و اون قدرت بویایی ببرها بود، طوری که تهیونگ هر لحظه می‌تونست عطر تن خودش رو از سمت پسر حس کنه!

𝗪𝗵𝗼 𝗔𝗺 𝗜 𝗦𝗹𝗲𝗽𝘁 𝗪𝗶𝘁𝗵?Where stories live. Discover now