C༅hapter 22࿐

5K 1.2K 154
                                    

سیتاره سیتاره~ちわ~v( ̄∇ ̄)v
✼ •• ┈┈┈┈๑⋅⋯ ୨˚୧ ⋯⋅๑┈┈┈┈ •• ✼

-میشه انقدر پاتو نکوبی؟ سرم درد گرفت!

برخلاف فلیکس که با لحن نالونی جونگکوک رو مخاطب حرفاش قرار داد، جیمین با قیافه ای که شیطنت از اون میبارید، هر از چندگاهی سر به سر جونگکوک میذاشت.

-فلیکس انقدر غر نزن. بجاش بشین از فشار خوردن استاد همه چی دونمون لذت ببر!

فلیکس کمی روی کاناپه جابجا شد تا جا برای لش کردن بیشترش فراهم بشه. بعد از اون یکی از پاهاش رو روی شونه ی جیمین که پایین کاناپه نشسته بود و تخمه میشکوند انداخت.

هرکسی که جیمین رو میدید فکر میکرد درحال تماشا کردن یه فیلم مهیج و اکشنه.. اما اون فقط داشت به قیافه ی داغون رفیق عاشقش نگاه میکرد و ریز ریز میخندید.

چیزی تو این دنیا وجود نداشت که تا این حد جونگکوک رو بهم بریزه و این برای جیمین جالب بود.

کیم تهیونگ به حدی برای جونگکوک مهم شده بود که پسر از صبح آروم و قرار نداشت و دنبال راهی میگشت که تهیونگ رو از همکاری با چوی جین هیون منصرف کنه.
ولی وقتی یاد اشتباه دیروزش میوفتاد، تمایل شدیدی به کوبیدن سرش تو دیوار پیدا میکرد.

دوستای بیخیالش که بخاطر جونگکوک به خونه اش اومده بودن تا مثلا کمکی بهش بکنن، کاری جز زل زدن بهش ازشون بر نمیومد.

-جونگکوک فقط بهش پیام بده! چرا اینجوری میکنی؟.. تو همونی نیستی که اون اوایل تهیونگ رو تهدید میکردی و کیفور میشدی؟ حالا یه سوتفاهم برات پیش اومد که حل شد. چرا خجالت میکشی؟

جونگکوک چشم غره ی غلیظی به فلیکسی که این حرف رو زده بود رفت و نگاه مرددی به موبایلش انداخت.
درست وقتی که سر دو راهی گیر کرده بود صدای نوتیفیکشن پیامرسان بلند شد و اسم «پیتزای من» روی صفحه بالا اومد.

جوری که جونگکوک به سمت میز خیز برداشت تا موبایلش رو برداره، جیمینی که با بیخیالی اونطرف میز نشسته بود رو طوری ترسوند که باعث شد شونه هاش بالا بپره و کمی به سمت عقب خم بشه. اینکارش باعث شد پای جوراب پوش فلیکس درست روبروی صورتش قرار بگیره و بوی بد اون باعث بشه صورتش رو جمع کنه و عوق خشکی بزنه.

با دست راستش بینیش رو گرفت و بعد از اینکه نیشگون محکمی از رون فلیکس گرفت با صدای تو دماغی غر زد:
-آخرین بار کِی شستیشون که بوی لاش مرده میدن؟ حس میکنم با سوسکای فاضلاب نسبت فامیلی نزدیکی داری. احیاناً اسم دومت یه چیزی تو مایه های راسو نیست؟ چطور بوی موش فاضلاب میتونه از تو بهتر-

𝙢𝙮 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙨𝙚𝙘𝙧𝙚𝙩[αυ]✔Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang