part45

4.2K 806 362
                                    

سوکی که از سر و صداشون ترسیده بود بدو بدو رفت به طرف جیمین یونسو با ناراحتی گفت:

&من باهاش صحبت میکنم .....تو بخاطر این کله خراب خودتو اذیت نکن

سوکی با کنجکاوی به جیمین که صورتش خیس از اشک بود نگاه کرد

یونسو برای صحبت با جانگوک با ناراحتی بلند شد و به طرف اتاق رفت

سوکی سرشو خم کرد و زل زد به جیمین ....جیمین از حالت نگاه سوکی خندش گرفت

×چی شده؟

سوکی با انگشتای تپل فسقلیش سعی داشت اشکای جیمینو پاک کنه .....جیمین خندید و انگشتاشو بوسید

سوکی دستاشو دور گردن جیمین حلقه کرد و لپای نرمشو چسبوند به لپ آباش حالا دو تا موچی گرد به هم چسبیده داشتیم!

یونسو در اتاقو بست و گفت:

&آدم با همسر باردارش اینطوری حرف میزنه؟

+آمَ به من حق بده هرکسی دیگه ای جای من بود روانی میشد

&باشه قبول جیمین اشتباه کرده ولی این رفتار تو درسته؟ به جای داد زدن بشین باهاش حرف بزن

+زدم ....صدبار باهاش حرف زدم بهش گفتم اگه چیزی هست به من بگو مگه حرف زد؟

&تو باید اعتمادشو جلب کنی که نتونستی ...مشکل از توئه! هرچی میشه قاطی میکنی

+من دارم همه ی تلاشمو میکنم دیگه چیکار باید بکنم تا بهم اعتماد کنه؟

&بله همه ی تلاشتو می‌کنی ولی یهو سر یه چیز الکی عصبانی میشی و گند میزنی به همه چی

+کار جیمین اشتباهه .....من چندبار میتونم از اتشباهش چشم‌پوشی کنم؟ فکر می‌کنی اگه از همون اول با من رو راست بود این اتفاقا میفتاد؟ مشکل جیمین اینه که یه دندست ... یه نگاه به هیون بنداز یه کاریو بخواد انجام بده تا تهش میره حالا تا صبح باهاش حرف بزن بگو این راهی که تو میری تهش هیچی نیست تا خودش نره تا خودشو نندازه تو چاه مگه ول میکنه؟ درست مثل آباش یه دنده و خود سره بعد که گندش بالا میاد مظلوم میشه!

&حالا چیکار این بچه داری؟؟

+چیکارش دارم؟ ساعت دوازدهه هنوز نیومده خونه فردا صبحم باید بره مدرسه

&چیکار کنه بیست و چهار ساعت بشینه ور دل تو؟ خب دوس داره با دوستاش خوش بگذرونه

+آدم بده منم دیگه؟ همه ی حرفای من غلطه

&نمیگم حرفات غلطه میگم زود جوش میاری همینم باعث میشه خانوادت نتونن راحت حرفاشونو بزنن .....دست از این اخلاقت بردار الآنم برو از دلش دربیار

+آمَ ببخشید ولی من این کارو نمیکنم

&یعنی چی کوک!!! تو همسرشی این بچه بازیا چیه؟

Life Goes On...فصل دوم پدر کوچکWhere stories live. Discover now