جانگوک نارارو بغل کرد و به چشمای درشتش نگاه کرد
+دخترم ....همیشه دلم میخواست تورو داشته باشم ....عطر تنتو بو کنم کنارت نفس بکشم موهاتو خرگوشی ببندم ...تو بهم بخندی کیف کنم....با خودم ببرمت بیرون به همه نشونت بدم ....بلاخره تو تنها دختر خانواده ی جئون و پارکی ....گل سرسبد پدر بزرگ مادربزرگات ....امید من و آبات
نارا صدای نامفهومی از خودش درآورد
+هر روز با ذوق به اون دامن کوتاه صورتیه نگاه میکنم ببینم کی اندازت میشه
نارا همونطور که به کوک نگاه میکرد انگشتشو تو دهنش فرو کرد و به دراوردن صداهای بی معناش ادامه داد
+نارای من دختر قشنگم .....خودت میدونی ددی کوکی چقدر عاشقته مگه نه؟
کوک به دنبال این حرف نارارو به خودش فشرد و ادامه داد
+ولی یکی هست که از تو برام عزیز تره دخترم ....خودت خوب میدونی اون کیه...آبا جیمینت......میشه بهم یه قولی بدی؟ میشه به ددی قول بدی آبارو هیچوقت اذیت نکنی؟ من همه جوره هواتو دارم هرجوری دلت میخواد اذیتم کن ولی باید حواست به جیمین آبا باشه
کوک همونطور که چشاشو بسته بود و با نارا حرف میزد متوجه شد یه جفت دست نرم و تپل دور دستش حلقه شده چشاشو باز کرد یه جسم گرم از پشت بهش چسبیده بود
+سوکی؟
-دتی شوکیو دوشت نداله؟
جانگوک دست سوکیو رو کشید و اونو مقابل خودش کشید
+مگه میشه سوکی رو دوست نداشت؟ اصلا کسی هست تورو دوست نداشته باشه؟ اونم تویی که از همه خوشگل تری
سوکی خندید و رو پای کوک نشست و سرشو به سینه ی ستبر پدرش تکیه داد
هیون دست به کمر وارد اتاق شد و گفت:
_سوکی از همه خوشگل تره؟ لازمه یادآوری کنم زیبایی و مهربونی و هر نوع ویژگی دیگه ای که میگی نمیتونه تاثیری تو جایگاه اینا داشته باشه؟!!!! بالا برین پایین بیاین پادشاه منم ،جئون هیون شاهزاده ی زیبارو خوشتیپ ترین پسر دنیا.....
جیمین از حموم بیرون اومد و گفت:
×و بداخلاق ترین و رو مخ ترین!
_جیمین صفات خودتو به من نسبت نده!
+آقای خوشتیپ زیبارو کم کم باید خودتو برای آزمون ورودی دانشگاه آماده کنی
_تا سال دیگه..... اذیت نکن!
+ایندفعه دیگه با من طرف نیستی با پدر بزرگت طرفی
_اوف شروع شد من آمریکا نمیرما
×حالا کی گفت میخوان بفرستنت آمریکا کی تورو راه میده اصلا؟
_خودتم میدونی کاری نداره! تازه تایگرم هست چند سال اونجا زندگی کرده میتونم با تایگر برم
أنت تقرأ
Life Goes On...فصل دوم پدر کوچک
أدب الهواة❗حتما قبل از خوندن فصل دوم فصل یک رو بخونید❗ فصل اول👈 the little father زندگی ادامه داره (فصل دوم پدر کوچک) زندگی ادامه داره..... حتی اگه زیر بارون خیس شیم، یا همه ی راه ها بن بست شن.... حتی اگه یکیمون کم شه....یا مجبور به خداحافظی بشیم حتی اگه با...