Part 12 (+18)

269 36 1
                                    

(هشدار تجاوز جنسی!)

جونگ کوک همچنان داشت آواز می خوند بدون اینکه متوجه بشه تهیونگ وارد اتاقش شده و پشت سرش وایساده.

تهیونگ به آرومی دست هاش رو دور کمر جونگ کوک حلقه کرد و به آرومی لب هاش رو روی گردن ش که از لباس بیرون زده بود کشید.

جونگ کوک وقتی کسی اون رو از پشت در آغوش گرفت، داد کوچیکی زد و ترسید "زیبا" اون  شخص با صدای عمیقش زمزمه کرد که بعد از اون صدا جونگ کوک بلافاصله فهمید که صدای کیه .

تهیونگ اون رو محکم تر نگه داد در حالی که جونگ کوک از این نزدیکی گونه هاش قرمز شده بود "تـ-ته" .  اون می خواست  مرد رو دور کنه اما تهیونگ آنقدر سریع بود که دستانش را گرفت "ته ، بزار برم" او تکانی به خودش داد اما تهیونگ حرفش رو نادیده گرفت و گردنش رو بوسید.

جونگ کوک لب پایینش رو گاز گرفت وقتی تهیونگ تمام گردنش رو پر از هیکی کرد : " و-ولم کن، لـ-لطفا" اون ناله ی آرومی کرد و التماس کرد "خیلی زیبا"

جونگ کوک ناله کرد و چشماش را بست وقتی تهیونگ لباسش رو در آورد و نیپل چپش رو نیشگون گرفت.  لب‌هاش می‌لرزیدند و دستش روی مخمل پرده شل شد که باعث شد بیافته که یهویی تهیونگ با دست بزرگش لباس زیرش رو در آورد  و با شیطنت دیک سفت‌شده‌اش رو نوازش کرد.

جونگ کوک وقتی تهیونگ انگشتش رو داخل سوراخش کرد با صدای بلند ناله کرد "تههه-آهه" تهیونگ انگشتش رو بیرون آورد و اون رو چرخوند.

جونگ کوک محکم لباسش رو چنگ زد وقتی تهیونگ دوباره شروع کرد به حرکت دادن انگشتش توی سوراخش.

جونگ کوک نتوانست تحمل کنه و پاهاش لرزید و داشت روی زمین می‌افتاد که تهیونگ باسنش رو گرفت و روی دستاش بلندش کرد. اون از قبل انگشتش رو از سوراخ جانگ کوک در آورده بود.

جونگ کوک داد زد وقتی تهیونگ روی تخت پرتش کرد و روش خیمه زد.

تهیونگ از گونه اش تا گردنش رو شروع کرد به بوسیدن در حالی که دستش به سمت پنتی که هنوز تو تن جونگ کوک بود می‌برد تا درش بیاره، گردنش رو میمکید و گاز میگرد.

تهیونگ پاهای جونگ کوک رو بل سمت سینش برد و سرش رو بین پاهاش برد. و جونگ کوک در حالی که تهیونگ سوراخش رو با زبون خیسش ماهرانه میمکید و میلیسد، ناله می‌کرد.

تهیونگ از جاش بلند شد و با بی حوصلگی لباس جونگ کوک و خودش رو در آورد. هر دو لخت بودن و جونگ کوک داشت به تهیونگ التماس می‌کرد تا دست از کارش بکشه.

اون بازم بدون توجه به حرف هاش، دیکش رو بدون آماده سازی یا حتی کاندوم داخل سوراخش فشار داد.
جونگ کوک از شدت درد اشک ریخت و با صدای بلند گریه کرد وقتی که تهیونگ سخت تر و سریع تر به فاکش داد.

بعد از ساعت ها که گریه و ناله، تهیونگ بالاخره وایساد و اون درون بغلش کشید.

جونگ کوک چشماش رو بست در حالی که افکار منفی تو ذهنش به سمتش هجوم آوردن ' من چیکار کردم؟ باید جلوشو میگرفتم'

Mafia's Daddy Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz