چند ساعت بعد
🐱جیمین تو مغز خر خوردی عاشق این شدی
🐥چی بگم والا
خب جونم براتون بگه تهیونگ داشت جلوی یونمین با کوک دعوا میکرد
🐯ببین تو به چه حقی دسته جیمین رو سفت گرفتی که کبود بشه
🐰حواسم نبود
🐯حواست پیشه عمه ی من بود
🐱به نکته ی جالبی اشاره کرد
🐯کوک تو رو عمه ی من نظر داری
🐰تو مگه عمه داری
🐯نه
🐰پس چی میگی
🐯این میگه
🐱اوی این به درخت میگن من اسم دارم
نویسنده:به نکته ی جالبی اشاره کرد
🐰تو برو به ادامه ی رقصت برس
نویسنده:اوف بی لیاقت اصلا من میرم
🐰برو
🐥یونگی تو مغز خر خوردی عاشق این شدی
🐱چی بگم والا
🐰تهیونگگگگگ
🐯هانننننن
🐰شنیدی چی گفت
🐯کر نیستم
🐰یونگی عاشقمه
🐯خب
🐰خب و درد عاشقمه
🐱خوب که فکر میکنم واقعا مغز خر خوردم
🐥خر نبودیم که شدیم
🐱منحرف خودتی
🐥چه مغزی داری
🐱دلت بخواد
🐥خیلی
🐱باید بگم پادشاه خوناشام ها عاشقه من و فکر هام شده پس دهنو ببند
🐰راست میگه
🐥منم باید بگم دستیار این خر عاشق من شده پس دهنو ببند
🐯فلفل نبین چه ریزه بکشن ببین چه تیزه
🐰خفهههههه
🐯یه نکته ی جالب
🐰چی
🐯من و تو قد هامون 178 عه
🐰خب
🐯یونگی و جیمین هم 175
🐰عه راست میگی ها
🐱داری مسخره میکنی
🐯گوه بخورم
🐱میخوری
🐥یونگییییی
🐱ببخشیددددد
YOU ARE READING
اسم فیک : با اینکه میدونم دوستم نداری ولی عاشقتم
Fanfictionیونگی پسری که یک شب برای تفریح میره جنگل ولی همین تفریح کل زندگیش را تغییر میده کاپل ها : کوکگی - ویمین ژانرها:خوناشامی -اسمات