-ɪɴᴛʀᴏᴅᴜᴄᴛɪᴏɴ-

262 13 0
                                    

.・。.・゜✭・.・✫・゜・。.

برای تعریف کردن ماجراهای زندگیم باید سال‌ها به عقب برگردم؛ به روزی که آرزویی کردم که زندگی خودم و بقیه رو تغییر داد.
اما نگاه کردن به گذشته برام بیهوده شده، هرچی بیشتر توی مغزم برای پیدا کردن گذشته‌ی پاک شده‌ام تلاش می‌کنم بیشتر به هیچی می‌رسم.
خاطرات و آدم‌ها محو شدن و با این حال من تلاش می‌کنم که با لبخند زدن دردی که می‌کشم رو پنهان کنم، درد از دست دادن چیز هایی که برام مهم بودن.
زندگیِ من مثل یک فیلم با شروع بازه؛ توی کوچه پس کوچه های یک شهر خاک گرفته و مخروبه شروع و معلوم نیست که به کجا ختم میشه. از اون فیلم هایی که منتقد‌ها بهش رای مثبت میدن، چون گیجت کرده و مردم حتی نگاهش نمی‌کنن چون از پیچیدگی خسته‌ان.
منم خسته‌ام... اما باید ادامه بدم و بفهمم که داستان زندگی من می‌خواد به کجا ختم بشه.

«دفترچه خاطرات لی یونگبوک، 18 آگوست 2022»

.・。.・゜✭・.・✫・゜・。.

Tel PV"
@anarenard
--
Tel Daily"
@Heliotropea
--
Tel Upload"
@SKZFiction

My Unknown Star🌒 [Hyunlix Ver]Where stories live. Discover now