تهیونگ:
_ هیونگ، چی شده؟
جیمین:
_ چیزی نشده.
تهیونگ:
_ چرا، یه چیزی شده؛ به نظر ناراحت میای.
*جیمین آه میکشه.*
تهیونگ:
_ و همچنین به نظر میاد به یه شونه نیاز داری که پاهات رو بذاری روش! من میفهمم و برای تو اینجام هیونگ!
جیمین:😶
Vmin
تهیونگ:
_ هیونگ، چی شده؟
جیمین:
_ چیزی نشده.
تهیونگ:
_ چرا، یه چیزی شده؛ به نظر ناراحت میای.
*جیمین آه میکشه.*
تهیونگ:
_ و همچنین به نظر میاد به یه شونه نیاز داری که پاهات رو بذاری روش! من میفهمم و برای تو اینجام هیونگ!
جیمین:😶