جونگکوک با دیدن اینکه پسرش با خستگی روی تخت افتاده، لبخندی زد و به سمتش رفت و آروم روش خیمه زد.
فوتوشاتهایی که طی یه هفته داشتن، حسابی همه رو خسته کرده بود ولی جونگکوک با وجود اینکه نیاز شدیدی به خواب اون هم بین بازوهای عشقش داشت، باز هم میخواست جیمین رو که توی خوابه، تماشا کنه.
💜💛