پلیسی که برای به دام انداختن یه هکر معروف و حرفهای که در طی سه سال، حسابهای افراد پولدار توی بانکها رو به یه حساب ناشناس خالی میکرده و از طریق اون پولها به فقرا و افراد نیازمند کمک میکرد، قسم خورده بود و حالا با دستگیری اون هکر، با خوشحالی و غرور تمام روبهروی اون پسری که دستهاش توسط افراد پلیس بسته شده بود، ایستاده و با پوزخند کجی بهش خیره بود که با شنیدن جملهی اون پسر، تعجب توی چهرهش هویدا شد:
_ گیرت انداختم!
و جونگکوک به هیچ عنوان نمیتونست حتی حدسش رو بزنه که پارک جیمین یا همون هکر از کِی بهش علاقهمنده و از دور تماشاش میکنه!
💜💛