𝐏𝐚𝐫𝐭 19:𝐈 𝐰𝐢𝐬𝐡 𝐲𝐨𝐮 𝐝𝐢𝐝𝐧'𝐭 𝐩𝐫𝐨𝐦𝐢𝐬𝐞!

135 25 81
                                    

به محض رسیدن به بیمارستان بدون توجه به جنی و جیسو از ماشین پیاده شد و سمت در ورودی دوید

جنی همچنان سرشو بین دستاش گرفته بود و گریه میکرد
جیسو با دیدن حالش از ماشین پیاده شد و در راننده رو باز کرد و بغل از نشستن درهای ماشین رو قفل کرد

آروم زمزمه کرد:

-جنی؟

هنوزم درحال گریه کردن بود و واکنشی نشون نمیداد

-ببین این تقصیر تو نیست ر...رزی اول و آخرش میفهمید...

جنی همونطور که سرش بین دستاش بود به معنی نه سرشو تکون داد و سرشو چرخ ند و به جیسو نگاه کرد

-ن...نه اونی همش،همش تقصیر منه مرگ جونگ کوک گمشدن مادرم،مرگ پدرم،نبود لیسا،حال بد رزی،گرفتار شدن جین،گم شدن تو،ترس جیمین،نبود کسی که دوسش دارم و حال بدم من مقصر حال بد خودمم جیسو،خودم...

گفت و دوباره حاله های اشک داخل چشماش مشخص شد

جیسو دستشو روی کمر جنی گذاشت شروع به نوازشش کرد

جیمین وسط بیمارستان میدوید و رزی رو صدا میکرد نگران بود و اصن نمیدونست داره چیکار میکنه

پرستاری با دیدن جیمین اخمی کرد و سمتش رفت

-آقا لطفا انقدر داد نزنید اینجا بیمارستانه

-م...معذرت میخوام من دنبال یه نفرم مثل اینکه آوردنش اینجا...

جیمین گفت و با استرس پاش رو روی زمین تکون داد

پرستار همونطور که اخم کرده بود پرسید

-اسمشون؟

-جئون چهیونگ

-چه نسبتی باهاشون داریدو اسمتون؟

-دوست...دوست پسرشم پا...پارک جیمین

-یه لحظه اینجا بشینید الان برمیگردم

جیمین روی صندلی نشست و دستای مشت کردش رو جلوی دهنش قرار داد

چند دقیقه بعد پرستار برگشت و بالا سرش ایستاد

-آقای پارک

جیمین با دیدن پرستار بلند شد و ایستاد

پرستار با دیدن حالش نخواست سرزنشش کنه ولی گفت:

-ایشون داخل اتاق ۲۱۱ طبقه دوم هستن ولی نیازی نبود سرو صدا ایجاد کنید میتونستید به قسمت پذیرش برید

جیمین‌خم شد و  ادای احترام کرد

-معذرت میخوام...نگرانش بودم

پرستار لبخندی زد و ازش فاصله گرفت

جیمین بعد از رفتن پرستار در راه پله رو باز کرد و تند تند پله هارو بالا رفت

انقدر ترسیده بود که حتی دلش نمیخواست از آسانسور استفاده کنه
با دیدن نوشته طبقه دوم در راه پله رو هل داد و وارد شد

𝐓𝐡𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐌𝐚𝐟𝐢𝐚Where stories live. Discover now