Part3
نامجون:اون هرزه نیست
+:اره معلومه چون موقع عکس برداری تمام نگاهای گرسنه رویی بدنشه
نامجون:و تو اینو از کجا میدونی نکنه زیر نظرش داری؟
+:نه. نمیخوام درمورد بهترین رفیقت حرف بزنم... جئون چیشد ؟
نامجون:تهیونگ داره از ما اطلاعات جمع میکنه.
+:هممم پس بالخره به خودم جذبش کردم
نامجون:اره. و معلومه که میخواد تورو به زمین بزنه چون تا الان که چند ساله داری کاراهاش رو خراب میکنی و همه از تو بیشتر از اون میترسن.
هوسوک از آشپزخانه داد زد:داری پادشاهی رو ازش میدزدی
+:قصدمم اینه
نامجون:چییی چرا تاحالا به ما این رو نگفتی؟
+:میخوام نابودش کنم چون کارای اون و خانوادش با خانواده ی من اوردن نابخشودنیه...
تو ذهنم ادامه دادم حتی باعث شد از اون گربه ی چموش دست بکشم تا آسیب نبینه.
نامجون:رفیق ما کنارتیم..
لبخندی بهش زدم
+:ممنون هیونگ
نامجون:هوسووووک پس غذا چیشد؟
گوشی نامجون زنگ خورد. چون رویی میز بود دیدم کی بود....
(هیونگ گربه نما) Hyung Cat Posing
یعنی چه کاری داره.
سریع گوشی رو قبل اینکه نامجون برش داره برداشتم و جواب دادم
یونگی:نامجونیییییی
+:چیکاراش داری؟
صداش سرد شد.
یونگی:گوشی رو بده به نامجون
+:رفته دستشویی
نامجون خواست حرف بزنه که دستامون جلوش گذاشتم پوکر نشست رو مبل
یونگی:وقتی از دستشویی اومد بیرون بهش بگو بهم زنگ بزنه
+:چرا؟توبهم بگو تا بهش بگم چیکارش داری ما مثل تو بیکار نیستیم.
یونگی:.....
+:چرا چیزی نمیگی؟
یونگی:ازت متنفرم
گوشی رو قطع کرد. پوزخندی زدم.
نامجون:چرا اذیتش میکنی؟؟
+کیف میده اخه عروسک خوبیه واسه اذیت کردن.البته فقط عروسک من. نامجون چشم غره ی بهم رفت و گوشیش رو ازم قاپید. دوباره به یونگی زنگ زد.
نامجون:خاموشه.. لعنت بهت جیمین
خندیدم. صدای پیامک گوشیش بلند شد. نامجون سریع نگاش کرد. همین که محتوایی پیام رو خوند نیشخندی زد و گفت
نامجون:موش تو تله افتاد.
پوزخندی شرارت آمیزی زدم.
هوسوک:بیایید غذا حاظر شددددد
YOU ARE READING
Jeon or park?
FanfictionJeon or park? ژانر:مافیایی...عاشقانه... کاپل اصلی:کوکمینیون(تریسام/جونگ کوک/جیمین/یونگی) کاپل فرعی:ویهوپ...نامجین جئون جونگ کوک برای خودش یک قلمروی داشت که با ورود رقیب جدیدی به نام پارک جیمین که میخواست قلمروش رو از چنگش در بیاره احساس ترس کرد پس ب...