.. °2° ..

84 13 2
                                    

بچه ها شرمنده که دومی براتون نیومده متاسفم
.......
Part2
.. ویو جیمین..
هوسوک:هرگززززز
نامجون:چرا باید بری
هوسوک:میگم نه
نامجون:اگه نمیخوای اینجا  آتیش نگیره برو

شاید باورتون نشه اما سه تا داریم بخاطر
اینکا بره غذا بپزه بحت میکنیم.اخر کلافه شدم و گفتم
+:من میپزم
ترسیده به من نگا کردن
هوسوک:نه باوا خودم میپزم لازم به زحمت نیست
+:وقتی میگم من میپزم یعنی من میپزم

نامجون:جیمینی ما امشب نمیخوام تو دستشویی بخوابیم.
هوسوک: من میپزم تو با نامجون بشین و حرف بزن
نامجون اومد کنارم نشست و هوسوک هم رفت سمت آشپز خونه.
نامجون:با گربه ی سرتق چیکارا میکنی؟
+:مدل خوبیه
نامجون:همم میدونم.... اذیتش که نمیکنی؟
+:من؟
نامجون:نه پس من؟
+:چرا باید اذیتش کنم؟
نامجون:چون اکست بود؟
+:اره اکسم بود اما یادت باشه من اون رو از خودم روندم چون واقعا خسته کننده بود
نامجون اخمی کرد.
نامجون:و میدونی چه بلایی سرش اوردی؟
با بیخیالی نگاش کردم.
+:حس میکنی برام مهمه چه بلایی سر اون هرزه اومده؟

Jeon or park? Where stories live. Discover now