. °8° .

86 11 0
                                    

پارت قبل رو بخونید حیح
......
جونگ کوک:تو با من اینجا زندگی میکنی.
جیمین:همین؟قبوله اما من دو نفر از افرادم رو کنار خودم میارم چون باید کسانی کنارم باشن که شما نتونید بلایی سرم بیارید.
جیمین ازجاش بلند شد و دستش رو دست جونگ کوک دراز کرد. جونگ کوک هم بلند شد و دستش رو گرفت.
جیمین:خب من کی باید بیام؟
جونگ کوک:همین امشب..
جیمین‌:باشه منتظرمون باشید.
دستش رو از دستش جدا کرد. به یونگی نگاه کوتاهی انداخت و رفت سمت در.
... ویو جونگ کوک...
بعد رفتن جیمین از خونه. یونگی شروع کرد به داد زدن.
یونگی:زده به سرت؟میدونی اوم لعنتی کیه؟ چه تظمینی داری که بلایی سرت نیاره هان؟ اصلا اگه بلایی سرتون بیاره من چیکار کنم بنظرت هان؟
تهیونگ:هیونگ آروم باش
چشمام رو بستم و سرم به مبل تیکه دادم.
یونگی:چطور اروم باشم درحالی که عامل بدبختی من میخواد با دوسنگ هام زندگی
کنه.
تهیونگ:عامل بدبختیت؟
صدای پای یونگی رو میشنیدم که سمت مبل تک نفره که جیمین نشسته بود رفت و نشست. هوفی کشید.
یونگی:کنجکاو بودید بدونید دوست پسرم که من رو دور انداخت و بهم لقب هرزه و یکبار مصرف داده کیه؟
تهیونگ:اره ولی الان ما درباره ی اون.....
یونگی:اون پارک جیمینه

.....
متاسفم دیر شد

Jeon or park? Where stories live. Discover now