من از نور متنفرم.
جدی میگم، اگر میتونستم یه چیزی رو نابود کنم احتمالا بعد از آخوند خورشید رو انتخاب میکردم.
با خانواده نشسته بودیم.
نور خورشید مستقیم داش انگشت فاکشو میکرد تو چشممون.
گفتم کاش از بین بره.
بابام گفت خب اون جوری که همه چیز از بین میره و هممون میمیریم.
خب فک کنم ریکشن من واضح باشه.
با یه لبخند خبیث که رفته رفته بزرگتر میشد توی دلم با شدت بیشتری دعا میکردم که خورشید از بین بره.
واقعاً فاک به نور و گرما.
پینوشت: احساس میکنم قبلا اینو تعریف کرده بودم ولی اگرم کرده بودم اینجا دوباره گفتمش و نمیشه کاریش کرد.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
جلل عجایب.
Rastgeleنیازمند یاری سبز شما هستیم. همانا بازگشت همه به سوی ماست. #وی_را_یاری_کنید.