Part 7𝐀𝐃𝐕𝐄𝐍𝐓𝐔𝐑𝐎𝐔𝐒 𝐌𝐈𝐒𝐒𝐈𝐎𝐍 | ماموریت پرماجرا
چطور شد که به این نقطه رسیدهایم عزیز من؟
مرتکب چه گناهی شدهام که تو را از دست داده ام؟
تو ستارهی چشمک زن رویاهایم بودی...
چه شد که دیگر نورت را به صورتم نمیپاشی؟
چه شد که دیگر به رویم چشمک نمیزنی؟
مرا گذاشتهای و دیگری را انتخاب کردی…
اما با این حال هنوز هم تو تک ستاره زندگی من هستی
که دنیا، راه و زندگیام را روشن میکند...
مواظب خودت باش تک ستارهی آسمان من.***
دو بندهی شلوارم را که از شانهی چپم پایین افتاده بود روی شانه ام تنظیم کردم، دستی به لباس هایم کشیدم تا نامرتب نباشد، که مبادا برای بار دوم خودم را مورد تمسخر فرمانده قرار دهم. پالتو ام را روی ساعد دست چپم مرتب کردم و وارد کافه-باری شدم که از قبل با فرمانده قرار گذاشته بودیم سر ساعت معیّن انجا باشیم.نگاهم را به دور تا دور کافه انداختم تا فرمانده و افرادش را پیدا کنم، وقتی متوجه شدم که هنوز هیچ کدامشان نیامدهاند، میزی که در کنار پنجرهی سرتاسری کافه قرار داشت را انتخاب کردم و روی آن جای گرفتم تا به انتظار آمدن فرمانده بنشینم.
به ساعت مچی چرم قهوه ای رنگم نگاه کردم، نیم ساعتی بیشتر از آمدنم به کافه نمیگذشت که هوا ابری شده بود و باران و بی رحمانه به کف خیابان ها و شیشه ی کافه برخورد میکرد!
با شنیدن صدای زنگولهای که بالای در چوبی و کنده کاری شده ی کافه قرار داشت، سرم را به سمت در چرخاندم تا اگر شخص وارد شده فرمانده بود، اورا متوجه خود کنم؛ کمی در جایم تکان خوردم و بعد شوکه به آن مرد نگاه کردم! پیش خود فکر کردم : این زیباییای که در او و وجودش قرار دارد واقعا غیر قابل باور است!
برایم باور پذیر نبود، اما او قطعا فرمانده بود که اینگونه جذاب وارد کافه شده، آن هم بدونه لباس های نظامی خوش دوخت اما خسته کنندهاش...
بارانی سورمه ای رنگش کاملا اندام ریز اما ورزیدهاش را در بر گرفته بود و خط اتوی شلوار پارچهای مشکی رنگش قطع به یقین میتوانست گلویم را ببرد، کلاه کاکتیل سیاه رنگی روی موهایش گذاشته بود و عینک دودی ای که در روز بارانی روی چشم هایش قرار داشت، به طرز مزحکی عجیب به نظر میرسید و توجه بعضی از افراد حاضر در سالن را به خود جلب میکرد!دستم را بالا گرفتم تا من را ببیند، که با دیدنم به سمتم آمد و کوتاه سری برایم تکان داد.
![](https://img.wattpad.com/cover/338371976-288-k202734.jpg)
ESTÁS LEYENDO
Crescent Moon هلال ماه 🌙
Fantasía↬CRESCENT MOON.🌙 ◆𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝐀𝐍𝐆𝐒𝐓 , 𝐃𝐑𝐀𝐌 , 𝐅𝐀𝐍𝐓𝐀𝐒𝐘 , 𝐑𝐎𝐌𝐀𝐍𝐓𝐈𝐂 ◆𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐌𝐈𝐍 ◆𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: 𝐋𝐔𝐍𝐈𝐊𝐀 ◆𝗎𝗉: 𝐅𝐑𝐈𝐃𝐀𝐘 00:00 ژانر: انگست، درام، فانتزی، عاشقانه کاپل: کوکمین، روز های اپ: پنجشنبه ها س...