روی صندلی عقب ماشین با بدنهای تحلیل رفته دراز کشیده و توی حس فوقالعاده ای غرق شده بودن. چند دقیقه میشد که جز بستن چشمها و نفس زدن کاری نمیکردن. قفسه سینهی پسر بزرگتر به شدت بالا پایین میشد و سر پسر کوچیکتر که روی سینهی لختش بود همراهش حرکت میکرد.
جان با انگشتهاش موهای ییبو رو شونه کرد: اینم از سکس جادهای.. نظرت چی بود؟
ییبو با لبخند دندون نما سرش رو کمی بالا آورد تا بتونه صورت جان رو ببینه: عالی بود.
+ چقدر عالی؟
ییبو سرشو بالاتر کشید تا گاز ملایمی از لب پایین جان بگیره. آروم خندید: من باید اینو بپرسم عزیزم چون پیشنهاد خودم بود.
متقابلا لبخندی روی لبهای جان نقش بست و بلافاصله پشت گردن ییبو رو گرفت تا بوسهی پرحرارتی از لبهاش بگیره.
بالاخره از لبهای همدیگه دل کندن. جان نگاهش رو به آسمون داد که داشت به رنگ نارنجی در میومد.
′شت′ آرومی زیر لب گفت و ییبو رو مخاطب قرار داد: پاشو.. پاشو توله شیرم، هوا داره تاریک میشه. قبل از اینکه به تاریکی بخوریم باید راه بیوفتیم.
ییبو بدون اینکه به حرفش اهمیتی نشون بده سرش رو روی سینهی جان گذاشت: بذار یکم بخوابم.
چشمهاش رو بست. جان تکخندی زد و کمر برهنهی ییبو رو نوازش کرد و دوباره گفت: پاشو لباسامونو بپوشیم. رانندگی توی شب سخت میشه.
با همون چشمهای بسته زمزمه کرد: من به جات رانندگی میکنم. میدونی که توی ماشین درحال حرکت خوابم نمیبره.
+ وانگ ییبو!
جان اسمش رو با تاکید صدا زد پس دیگه نباید بیشتر از این لجبازی میکرد. پس با لب و لوچهی آویزون بلند شد و دوتایی روی صندلی نشستن و مشغول پوشیدن لباسهاشون شدن. جان میدونست ییبو موقعی که خوابش میگیره چقدر بچه و لجباز میشه چون با قیافهی بغ کرده و ناراضی مشغول پوشیدن لباسهاش بود.
خودش رو به پسر کوچیکتر نزدیک کرد و آروم چونهاش رو گرفت: هی این چه قیافهایه؟
ییبو نگاه اخم آلودش رو به جان انداخت: قیافهی ″گیر عجب دیکتاتور زبون نفهمی افتادم″ئه.
جان با لبهای بسته خندید و لبهای نرم ییبو رو بوسید. انگار که درحال بوسیدن حساسترین موجود جهان باشه آروم به لبهای پفکی و نرم ییبو بوسه میزد. جان از رانندگی توی شب نفرت داشت. از اول هم سفر جادهای رو به این شرط قبول کرده بود که توی روشنیِ هوا رانندگی کنه اما دوست پسر شیطونش کاری کرد که قریب به یک ساعت از برنامه عقب بیوفتن. الان هم به دلایل نامعلوم جان احساس میکرد که خودش باید از ییبو معذرت خواهی کنه. هنوز مدت رابطشون به یک سال نرسیده بود و این اولین مسافرت دونفرهی اونها بود.
YOU ARE READING
Hellish Road
Mystery / Thrillerجان و ییبو توی سفر جادهای راه رو گم میکنن و توی مسیر یک رستوران پیدا میکنن که.... genre:Thriller,criminal,romance couple:yizhan(LSFY)