Competition •part¹•

305 25 11
                                    


ستاره یِ تو خالیو پرش کن بیوتی^^

✮﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏✮




-Name:"Competition"

-Couple: "kookv"

-Genre: "Romance, Gay, Action, Criminal"

-Writer: "Anil"



•Third person view•

تکیه اش رو از میز گرفت و به سمتِ پسر که بر رویِ صندلی نشسته بود راه افتاد و رو به رویِ پسر ایستاد.
کمی رویِ پسر خم شد.

_برام مسابقه بده!
جونگ‌کوک ابرویی بالا انداخت:مسابقه!؟چه مسابقه ای؟

صاف ایستاد و چند قدم از پسر فاصله گرفت و دست به سینه قدم هایِ کوتاه برداشت و دورِ میز چرخید.

_مسابقه یِ رالی!
+چرا؟
شونه ای بالا انداخت:همین‌طوری!

پسرِ نشسته نچی کرد و از رویِ صندلی بلند شد و رو به رویِ پسرِ بزرگ‌تر ایستاد و این‌بار اون کسی بود که رویِ پسرِ بزرگ‌تر خم شد و باعث شد پسر کمی رویِ میز خم بشه و کمرش به گوشه یِ میز بزرگِ ریاست بچسبه!

+بی دلیل نیست مگه نه..بیبی؟

پسرِ بزرگ‌تر آبِ دهانش رو قورت داد و باعثِ بالا پایین شدنِ سیبکِ گلو اش شد.
سرش رو به طرفِ مخالف چرخوند و همین باعث شد چونه‌ اش اسیرِ دستِ پسرِ کوچک‌تر بشه و مجبور شه به چشم هایِ پسر نگاه کنه.

+به من نمی‌گی تهیونگی؟
_هیونگ خواست ازم!
+کدوم هیونگ؟!
_نامجون هیونگ.
+چرا اونوقت؟!
_بعد از تحویل دادنِ محموله متوجه شدن که یک مسابقه یِ رالی بینِ رقبا قراره اتفاق بیوفته و ازم خواست تا بهت بگم!
+اگه قبول نکنم؟
_به هیونگ گفتم ممکنه قبول نکنی!
+و اگه قبول بکنم قراره چی بهمون برسه؟!

پسرِ بزرگ‌تر نگاهش رو از چشم هایِ پسرِ خم شده یِ روش گرفت و رویِ لب هاش قفل کرد.

_مسابقه پاداش داره..
+خودت هم بهم پاداش می‌دی؟!
_بستگی داره چی بخوای!

پسرِ کوچک‌تر هم نگاهش رو به رویِ لب هایِ پسرِ زیرش قفل کرد.

+نظر چیه فعلا به عنوانِ پیش پرداخت بهم یک بوسه بدی؟!اون‌هم دقیقا همین حالا!

تهیونگ لبخندی زد و جونگ‌کوک بی تعلل لب هاش رو رویِ لب هایِ پسرِ زیرش گذاشت و بوسه رو شروع کرد.
دست هایِ پسرِ کوچک‌تر به زیرِ کتِ پسر خزید و پهلو هایِ پسر رو تویِ دست هاش گرفت.
تهیونگ هم دست هاش رو دورِ گردنِ پسرِ کوچک‌تر حلقه کرد و لبِ بالاییِ پسر رو به دندون کشید.
لبِ پایینِ پسرِ بزرگ‌تر توسطِ جونگ‌کوک گزیده می‌شد و چند ثانیه یِ بعد طعمِ گسِ خون تویِ دهانش پیچید و آهی از درد کشید.
مکِ آخر رو به لبِ پسرِ زیرش زد و ازش فاصله گرفت و به لبِ خونیِ پسر نگاهی انداخت و لبخندی زد و دوباره بوسه یِ محکمی بر رویِ لب هایِ پسر گذاشت و لیسی به رده یِ خونِ رویِ لب هاش زد که در جواب اعتراضِ پسر به گوشش رسید و نیشخندی زد.
تهیونگ با جدا شدنِ پسر از خودش دستِ چپش رو رویِ لب هاش گذاشت و با احساس درد قیافه اش جمع شد و جونگ‌کوک خنده ای به ری اکشنِ پسر کرد.

ᴏɴᴇ sʜᴏᴛ ʙᴏᴏᴋ"ᴋᴏᴏᴋᴠ"Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt