ayumu •part²•

170 16 16
                                    

-Name: "ayumu"

-Couple: "kookv"

-Genre: "Romance, Angst, Au, Mystery"

-Writer: "Anil"

✦⊹⊹✦ᏬᏈ᯽⊹♡⊹᯽ᏈᏬ✦⊹⊹✦

با شنیدنِ صدایِ جونگ‌کوک که داشت صداش می‌زد برگه رو رها کرد و به طرفش برگشت.
مردِ بزرگ‌تر با کنجکاوی نگاهی به برگه انداخت و با فهمیدنِ موضوع لبخندی زد.

+تو اون رو شبِ قبل نوشتیش!
وقتی از بیرون برگشتیم.. کمی مست بودی و این رو نوشتی.

_ت..تو از کجا..؟

مردِ بزرگ‌تر سیسی گرفت.

+منو دستِ کم گرفتی؟! من هنوزم می‌تونم ذهنت رو بخونم عسل!
_جونگ‌کوک..؟

منتظرِ جوابِ پسرِ بزرگ‌تر نموند و ادامه داد.

_اگه شبِ قبل این رو نوشتم..چرا انقدر غمگینه؟!

مردِ بزرگ‌تر شونه ای بالا انداخت.

+تا اونجایی که من می‌دونم حالت خوب بود!
_اما خوب نبودم..
+نمی‌دونم عسل.. بیخیالش شو..
_باشه!

جئون با تکون دادنِ سرش به معنایِ تفهیم، از اتاق خارج شد.
حالا تویِ اتاق تنها بود.. همه چیز غیرِ معقول بود!

✦⊹⊹✦ᏬᏈ᯽⊹♡⊹᯽ᏈᏬ✦⊹⊹✦

با رویِ پیغام گیر رفتنِ گوشی، مشتی به صندلی کوبید.
اون جئونِ احمق چرا گوشیش رو جواب نمی‌داد؟!
دوباره شماره اش رو گرفت، اگر برنمی‌داشت باید می‌رفت جلویِ خونه اش می‌ایستاد و هروقت اومد تا جای داشت می‌زدش!

بعد از چند بوق بالاخره گوشی برداشته شد.
صدایِ کمی بم شده از خواب آلود بودنش تویِ گوشِ سوک‌جین پیچید.

+چیزی شده هیونگ که این وقتِ صبح زنگ زدی؟!

پوزخندِ حرصی ای زد..

سوک‌جین: چه عجب! بالاخره اون گوشیِ کوفتی رو جواب دادی!
+عذر می‌خوام که خواب بودم!!
سوک‌جین: خواب؟! زندگیِ تهیونگ رو نابود کردی و حالا خوابیدی؟!
+زندگیش..؟؟
سوک‌جین: به نفعته تا نیم ساعتِ دیگه به آدرسی که برات می‌فرستم خودت رو برسونی!
+وایستا! چ‍ی-

گوشی رو قطع کرد و تا حرف ها و بهانه هاش رو نشنوه.

حدوداً نیم ساعتِ بعد جئون همراه با بادیگاردی که همیشه همراهِ خودش داشت بالاخره به مکانِ موردِ نظر رسید.
اونجا بیمارستان بود!
تنها سوالی که به ذهنش رسید این بود که "سوکجین هیونگ چرا گفت بیام اینجا؟"
با رسیدن به بخشِ آی سی یو «icu» جین رو دید که بر رویِ صندلی ای نشسته بود .
با رسیدن بهش، نگاهِ سوک‌جین به چهره یِ جونگ‌کوک خورد.
کسی که سال هایِ زیادی باهاش کار کرده بود و یکی از دوستان و دونسنگش به حساب میومد.
اما همه چیز دردناک تر شد وقتی حقیقت مانندِ یک سیلی به چهره اش برخورد کرد.
جونگ‌کوک چه بلایی سرِ اون پسر آورده بود؟!

ᴏɴᴇ sʜᴏᴛ ʙᴏᴏᴋ"ᴋᴏᴏᴋᴠ"Where stories live. Discover now