6

9.4K 1K 111
                                    

بچه ها قبل از اینکه بخونید ی نکته
این پارت رو من قبلا پابلیش کردم ولی الان از وسطا کلا تغییرش دادم !
پس اگه ک قبلا خوندینش الان دوباره بخونیدش چون کلا تغییرش دادم آخرش رو :)

ㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡㅡ
آلفای چشم طلایی لیسی به لبش زد و ادامه داد
+ حالا هم مثل یه پسر خوب میزاری اون صدای بهشتیت گوشای منو پر کنه !
جونگکوک تا اومد از خودش ری اکشنی نشون بده لبای‌ آلفا دوباره و ایندفعه با شدت بیشتری شروع به بنفش گردن گردنش کرد ... با اینکه خجالت می کشید ولی کنترلی روی ناله هاش نداشت ... و فاک تهیونگ با شنیدن هر کدوم از اون ناله های نازک و اروم قلبش تند تر از قبل میتپید ... اون پسر، پسر خودشه ! ماله خودشه !

لبای تهیونگ با نقاشی کردنه هرتیکه ، بدون جا انداختن قسمتی پایین تر میرفت ... یقه بلوز جونگکوک رو یذره کنار زد و با دیدن ترقوه های برجسته پسر آب دهنش رو قورت داد وناخواسته فشاری به پهلوی پسر وارد کرد ...
ثانیه ای طول نکشید که با جیغ پسرش فورمون های نگرانش توی هوا پخش شدن ..‌.
+ جونگکوک ، بیبی حالت خوبه ؟ چی شد ؟‌

بادیدن اشک جمع شده تو چشمای پسرش هول زده صورتش رو بین دستای بزرگ و کشیده اش گرفت
+‌ چی شده ؟ من کاری کردم ؟
جونگکوک میخواست حرف بزنه ولی از درد نفسش بالا نمیومد ... تهیونگ زخمش رو محکم فشار داده بود و میتونست حس کنه که حالا شروع ب خونریزی کرده ...
+ جونگکوک چرا هیچی نمیگی ؟ من اذیتت کردم ؟

گذشته از همه اینا فورمون تهیونگ لحظه به لحظه بیشتر پخش می شد و سر کوک کم کم داشت گیج می رفت ... نفس عمیقی کشید و از روی درد لبش رو گاز گرفت ...
نمی خواست تهیونگ چیزی بفهمه ... پس بهترین کاری که میتونست رو انجام داد ... سرش رو به سینه تهیونگ فشرد و صورتش رو قایم کرد ....

تهیونگ با این حرکت کوک آهی از سر آسودگی کشید ‌.‌‌.. حداقلش الان فهمید که پسر رو اذیت نکرده ..‌.. پس ذوق زده از موقعیت جدیدشون ، یه دستش رو پشت‌ کمر و دست دیگه اش رو روی موهای پسرش گذاشت و شروع کرد به نوازش کردنشون ...
+ بیبی حالت خوبه ؟
جونگکوک همونطوری که از حرکت دستای الفاش غرق لذت بود ، سرش رو به معنای اره توی بغل تهیونگ بالا و پایین کرد ...
+ پس چی شد یدفعه؟ چرا جیغ زدی ؟‌

کوک خوشحال بود که قرمزی صورتش از دید تهیونگ مخفیه ... نمی‌دونست در جوابش چی باید بگه ؟ چه دلیلی باید میاورد که اونجوری بدون هیج دلیلی جیغ کشیده ؟
تهیونگ که از سکوت جونگکوک دوباره داشت از خودش فورمون نگرانی پخش می‌کرد ، پرسید
+ جونگکوک من کاری کردم ناراحت شدی ؟
اگه کوک خجالت نمیشکید همونجا داد میزد که چند دقیقه پیش جزو بهترین دقیقه های زندگیش بوده ولی حیف که روش نمیشد ... پس به جاش به حرف اومد

_ ن ... نه ... تو کاری نکردی ...
تهیونگ با خیالی یکم آسوده شده بوسه ای روی موهای نرم و خوشبوی پسرش کاشت
+ پس چه اتفاقی افتاد هوم ؟
_ من ... ه ... هیچی ... فقط یذره ذوق زده ش ... شدم ... آره ذوق زده شدم همین ...

Hand job | VkookWhere stories live. Discover now