part 2

174 46 7
                                    

Kyungsoo pov
با نور مزاحمی که افتاد رو صورتم از خواب بیدار شدم.
صب شده بود.به بکهیون که کنارم اندازه غار دهنشو باز کرده بود نگاه انداختم و با دستم تکونش دادم.
"هی بک پاشو دیره"
"آه مااامان بزار بخوابم"
بهش چش غره رفتم.
"یااا بیون بکهیون من مامانت نیستم.انگار یادت رفته دیشب اوار شدی رو سرم"
بکهیون با غرغرای کیونگ پاشدو رو تخت نشست و کلشو خاروند.
"باشه بابا حالا یروز اینجا موندیما نخوردمت که"
"تو باعث شدی من نتونم پیش باباجونم بخوابم "
بعد قیافه مظلومی گرفتم.
بکهیون که دیگه کامل هوشیار شده بود با تعجب نگام کرد.
"چیییی؟یعنی هنوز با بابات میخوابی؟"
"نه خیرم جنبه شوخی داشته باش"
چش غره رفتم و راه افتادم سمت آشپزخونه.
📚🍭📚🍭📚🍭📚🍭
Jongin pov
صب سریع از خواب پاشده بودم تاحالا انقد مشتاق بره بیدار شدن نبودم تو دلم پسره کله فندقی لعنت کردم.
"بچه ببین چی به روزم اوردی"
نون تست و گذاشت توی تستر.
🍍📒🍍📒🍍📒🍍📒
Kyungsoo pov
نشسته بودم پشت میز مشغول خوردن صبحونه بودم.
بابام با حوله ای که صورتشو باهاش خشک میکرد اومد سمتم.
"خوب خوابیدی کیونگ؟"
"اوه بله بابا صبح بخیر"
بابام بالبخند سرتکون داد.
بکهیون هول اومدو تعظیم کرد.
"صبح بخیر آقای سوهو"و لبخند مظطربی زد.
"صبح بخیر بیون خوب خوابیدی؟" سوهو با لبخند پرسید.
"اوه اگه لگدای کیونگو درنظر نگیرم بله اقا"
من خجالت کشیدم و بابام خندید.
"اوه باور کنید دست خودم نیست ." و سرمو انداختم پایین.
"میدونم عزیزم"سوهو خندید‌.
📒🍯📒🍯📒🍯📒
Kyungsoo pov
بعد صبحونه سمت در راه افتادیم بابام جلو در داشت با مامانم حرف می‌زد.
"اوضاع چطوره عزیزم"
"....."
"بچه هاهم خوبن"
"..........."
"نه نه حواسم هس"
بابام همینطور که با گوشی حرف می‌زد کفشاشو می‌پوشید.
"باشه عزیزم انقد غر نزن بره پوستت خوب نیست.دیگه اگه حرفی نداری من بچه هارو برسونم"
"......"
صدای تذکرات مامانمو به وضوح می‌شنیدم برگشتم سمت بکهیون که پوزخند زده بود.
بابا برگشت سمتمون.
"خب بچه ها راه بیفتید"
"بله قربان" بک گفت.
💫💫💫💫💫💫
Jongin pov
بعد صبحونه سریع راه افتادم سمت خونه چانیول.
جینا با افاده از پله ها پایین اومد.
"سلام اوپا یول گف دوست دارید منو برسونید.
"بچه بشین"
با حرص گفتم واقعا بعضی وقتا حرصمو درمیاورد.
خواستم سوار شم که چانیول از درخارج شد.
"اوه چه عجب کیم کای اعظم از این طرفا"
""مسخره نباش چان"واقعا بعضی وقتا مسخرش درمی آورد.
"فعلا که اونی که مسخرس تویی معلوم هس چه غلطی میکنی؟"
"هرچیم باشه ربطی به آبجی پرافادت نداره خیالت راحت من انقد حیوون نیستم به خواهر دوستم چش داشته باشم"
یه ابروشو داد بالا.
سوار ماشین شدم و راه افتادم.
"بالاخره که میفهمم چی تو کله پوکته کیم کاییی"
با داد گفت .
💓📚💓📚💓📚
Kyungsoo pov
بابام جلوی در مدرسه نگه داشت و پیاده شدیم.
"خب بچه ها مراقب باشید خوب به درس گوش بدید مخصوصا او بیون میدونی که مدرسه جای درس خوندنه بد نمیشه اگه یکم به درس توجه کنی"سوهو با خنده گف.
میدونستم بابام منظوری نداره
ولی بکهیون بهش برخورده بودو حسابی قرمز شده بود.
"باشه بابا شماهم مراقب باشید"سدیع گفتمو بکهیونو که مث بمب درحال انفجار بودو از اونجا دورکردم.
اگه چند لحظه بیشتر اونجا بودیم بابامو به هرچی فحشی که بلد بود میبست.
به سمت سالن راه افتادیم.
"آه کیونگ به این بابات یچیزی میگماااا من مث پسر
سه سالش نیستم که شبا باهاش بخوابم هفده سالمه هفدههههه "
"یاااامسخره نکن راه بیفت دیر میشه"
"خب خب بچه ها انگار اینجا یکی شبا تنهایی خوابش نمیبره" بعد صدای خندشون بلند شد.
صدای دارودسته کریس بود.
مم یه لحظه به خودم لرزیدم و به بک نگاه انداختم حسابی عصبانی بود.
برگشت سمتشون.
"باز شروع کردی قلدریاتو برگرد برو سرکلاس کریس پستونکتو بخور زود بدو ببینم"
کریس که حسابی عصبی شده بود جلو اومد.
واقعا ترسیده بودم مطمئن بودم بکهیونم ترسیده ولی بروز نمیده همیشه اینجوری بود .هیچوقت نمیتونست دربرابرشون وایسه فقط حرف میزد😐😂
"فعلا که یکی دیگه اینجا پستونک میخواد"
کریس با داد گف.و با دستاش منو هل داد.
تنم لرزش خفیفی گرف.
بکهیون سریع دستمو گرف.
"گفتم گمشو زبون آدم حالیت نمیشه؟"
"بچه ها انگار بعضیا دلشون کتک میخواد."
کریس که حسابی از حرفای بک عصبی بود با داد گفت.
و همین کافی بود تا همه دارو دستش بریزن تو سرمون.
چند نفرشون رفتن سراغ بک و اونو به کتک گرفتن.
من واقعا ترسیده بودم اومدم برم سمت بک تا بهش کمک کنم که کریس هولم داد سمت دیوار.
"کجا کوچولو مگه پستونک نمیخواستی؟"
منکه از کوبیدن دستم به دیوار حسابی درد داشتم.با التماس نگاش کردم.
مشتشو اورد بالا منتظر بودم مشتش فرود بیاد تو صورتم که....
"هی مرتیکه چه غلطی میکنی؟"
صدای ناآشنایی متوقفش کرد.
💫🍭💫🍭💫🍭
خب اینم از پارت دوم امیدوارم خوشتون بیاد تازه داستان داره شروع میشه ووت یادتون نره...
💫اپ بعدی فردا💫


Just Family[kaisoo]Where stories live. Discover now