*بنگ
_فاک حرومزاده چقدر لفتش داد تا زر بزنه
جونگکوک گفت و با دستمالی که تو جیب کت چرمش بود انگشتای خونیشو پاک کرد
نامجون بعد از انداختن جنازه اش و لاش شده توی دریاچه سمت پسر کوچیکتر قدم برداشت
_از اولش هم نباید کریس وو رو دست کم میگرفتیم لعنت جواب شیخ مسلم رو چی بدیم
قرار بود فردا صبح محموله برسه دستشجونگکوک با کلافگی دستی تو موهاش برد
_باهاش حرف میزنم ۳ روز فرصت میگیرم تا اون موقع باید این گندو جمع کنیم
کمی رو صندلی خم شدو با گذاشتن آرنجش رو زانوهاش دستاشو بهم قفل کرد و سرشو بهش تکیه داد
_عاه این سردرد لعنتی
کتشو که در آورده بود برداشت از اسکله خارج شد
چند ساعت بعد در حالی که توی لیموزین مشکی رنگش نشسته بود به شیخ زنگ زد و با جدیت گفت که محمولشو دزدیدن و ۳ روز محلت میخواد تا بتونه پیداشون کنه و بدستش برسونه
از اونجایی که شیخ مسلم جزو محدود افرادی بود که تو باند قاچاق منصف بود و دوستانه عمل میکرد تا با کسی دشمنی نداشته باشه به راحتی قبول کرد
حالا این جونگوک بود که با اعصابی متشنج سمت برج شخصیش راه افتاد تا بتونه آرامش از دست رفتش و تو خونش بدست بیاره
خودشو روی نزدیک ترین کاناپه انداخت و چشماشو بست
ناخودآگاه یاد پسر بچه تخس افتاد که چطور با اعتماد بنفس کاری کرد که استخدام شهتکخندی از لجبازی اون پسر بچه زد و زر لب گف
_امیدوارم دردسر درست نکنی بیبی تایگر.
و تاریکی مطلق.....
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
با خوشحالی کلیدو در رو انداخت و رفت تو همونطور که برادر کوچکترشو صدا میزد
بستنی هایی که طعم مورد علاقه هردوشون بود رو تو فریزر کوچیک اشپزخونشون جابجا میکرد_هیووون کجایی پسرر هیونگ کار پیدا کرده
هیون؟_اینجام انقدر داد نزن این خونه انقدر کوچیک هست که پچپچ هم بکنی بشنوم صداتو
پسر کوچیکتر با بداخلاقی گفت و رو کاناپه رنگو رو رفته داخل پذیرایی جم و جورشون لم داد
تهیونگ شرمنده سرشو پایین انداخت و زمزمه وار ابراز تاسف کرد
_متاسفم هیون تلاش میکنم زندگی رو برات بهتر کنم
_اوه جدی ؟ میشه بپرسم چجوری... تو حتی نمیتونه از پس هزینه عمل قلبم بر بیای
پسر کوچکتر با تلخی گفت و روشو برگردوند
YOU ARE READING
My pain
Romance*ژانر: harsh _Romans _bdsm_esmat_sad *کاپل_kookv *خلاصه : *طی اتفاقاتی تهیونگ برادر کوچیکش رو از همه مخفی میکنه تا بتونه ازش محافظت کنه *در این بین جئون جونگکوک رئیس شرکت gensler که جزو ۱۰ شرکت برتر معماری در سراسر جهانه در پشت شرکتش یه قاچاقچی...