پارت 13

408 31 17
                                    





با رسیدن به وان پسر رو داخل وان گذاشت و قبل از اینکه
بلند شه

بوسه کنج لب تهیونگ گذاشت و همونجا لب زد

_بیبی خیلی حرف میزنی یخورده به فکت استراحت بده

با دیدن اخم پسر و رو برگردوندن پسر ازش تک خنده ناباوری زد

چیشد الان؟ قهر کرد

ابو تنظیم کرد و مقابل پسر نشست و دستاشو دوطرف وان گذاشت

تهیونگ متعجب از اینکه مرد روبروش نشسته نگاهی بهش انداخت  اخماشو بیشتر توهم کشید نگاهشو برگردوند

حس بدی بهش دست داد فکر می‌کرد مرد قراره پشتش بشینه و ماساژش بده و لوسش کنه و کلی فانتزی های دیگه .......

_بیب؟

جوابشو نداد و سرشو پایین انداخت  اما با دیدن دیک نیمه خوابیده مرد که روی رون های برجستش افتاده بزاغشو فرو داد

جونگکوک خم شد و تو چند سانتی صورتش لب زد

_قهر کردن با من کار خوبی نیس تایگر

بازوهاشو گرفت و سمت خودش کشید

تهیونگ با نشستن رو پاهای مرد و چسبیدن بدناشون و حس کردن انگشتای مرد اطراف سوراخش بی اختیار سست شد

و خب شد راند بعدی و همینقدر جونیم تو تنش بود از بین رفت


با بخواب رفتن پسر رو سینش لبخندی زدو و با عوض کردن آب وان هردوشون رو شست و از حموم بیرون امد

لباسا رو تنش کرد و با حوله نم موهای تهیونگو گرفت  وقتی حوله رو از سرش برداشت محو اون لپ های سرخ و چهره خواستنیش شد

عاه خدایا این بچه داره چیکار میکنه باهام .!!
سری تکون داد و همونجور که پیرهنشو از سرش رد می‌کرد از اتاق بیرون زد

با دیدن هیون که به چشمای نیمه باز و شلواری که نصفش بالا رفته و موهای سیخ شده تو هواش نگاهش روی بدنش خشک شده  تکخندی از کیوتیش زد و لباسشو پایین کشید

البته اگه بشه به این گولاخ گفت کیوت

جونگکوک با خودش گفت این بچه تا نهایت یکی دوسال دیگه دوتای من میشه مگه تهیونگ چی بهش میده که هیون مثل درخت نخل انقدر رشد کرده

زیر لب زمزمه کرد
_این بچه چه کراشی بشه برای دخترای کالج

بعد رو به هیون که چشماش همچنان خمار بود گفت

_شما دوتا برادر  به کی رفتین که انقدر گوگول مگولی از آب درامدین؟

_هیونگ منظورت از گوگول مگولی کیوته دیگه؟

_حالااا

لباشو به یه سمت کش داد و قیافه احمقانه آی گرفت و با انگشت اشاره اول به در اتاقی پسر کوچکتر خوابیده بود اشاره کرد

My painWhere stories live. Discover now