سلام خوشگلای من
آرمی بنگتن زاده صحبت میکنه
اول از همه بگم که من و آپادیپا (اون یکی نویسنده گرامی) زنده ایم و هیچ جایی نرفتیم و همینجاییم
امیدوارم حالتون خوب باشه و دلتون هم برای ما تنگ شده باشه
برسیم به موضوع اصلی
من و آپادیپا تصمیم گرفتیم یکم خط داستانی و قلممون رو عوض کنیم برای همین نیاز به زمان داریم
اگه انتقادی بود ممنون میشیم باهامون در جریان بذارین
و بابت غیبتمون صمیمانه عذر میخوایم♡
پارت اول رو دوباره آپ میکنیم پس لطفا چکش کنید
VOUS LISEZ
Can't Close Your Eyes
Fanfictionمیدونی همه چیز همین الان هم شروع شده لحظه ای که اون صدا رو شنیدی مردی که فلوت میزنه و تسخیرت میکنه میام که نجاتت بدم میام تا بهت عشق بدم نمیتونی فرار کنی نگران نباش دستای من فقط برای تو گرمه اگه من تو رو نابود میکنم لطفا من رو ببخش چون نمیتونی بدون...