- همه خوبن و یونگی هم الاناست که پیداش بشه. خودت خوبی؟ زخمت درد داره؟
جوابش رو داد که پسر، دستش روی باند سفید رنگ نشست و کمی بهش فشار وارد کرد که صورتش از درد جمع شد.
- آره دارم روش کار میکنم که خوب بشه. نگران من نباش، من خوبم!
با لبخند مهربون و زیبایی گفت که پسر بزرگتر چیزی نگفت و سکوت سنگینی بینشون حکم فرما شد.نگاهش به تتوی شمشیر و بال پروانه* که نماد، شکارچی بودنشون بود، و روی ساعد دست راستش بود، افتاد.
نفس عمیقی کشید و لب زد: میگم هی-هیونگ وقتی توی ماشین بودیم و من تو خواب و بیداری به سر میبردم، شنیدم یونی گفت که منو دوست داره یا یه همچین چیزی. واقعا اینطوره؟
با چشمای لرزون و نامطمئن به پسر نگاه کرد که هوسوک لبخند محوی روی لباش نقش بست.
- یونگی عاشقته همونطور که من عاشقتم و فقط یکم دیر متوجه این قضیه شد.
- یعنی میگی که هر- هر دوتاتون منو دوست دارین و با این مشکلی ندارین؟
متعجب و گیج پرسید که هوسوک سرشو به چپ و راست تکون داد و از جایی که نشسته بود، بلند شد و گوشه تخت نشست.
- نه جوجه عقاب باهاش مشکلی نداریم اگه تو باهاش مشکل نداشته باشی.با لبخند بزرگتری گفت که جیمین خودش رو توی بغل پسر پرت کرد و لبای خشک و رنگ پریده شو، روی لبای صورتی هوسوک قرار داد و آروم بوسیدش که هوسوک چشماش گرد شد ولی زود به خودش اومد و سرش رو کمی کج کرد تا دسترسی بهتری به لبای پسر کوچیکتر داشته باشه و بوسه رو ادامه داد.
- واقعا که! بدون من دارید از اینکارا میکنید؟!
با صدای شخص سوم، سریع از هم جدا شدن که جیمین سرش رو از روی خجالت، پایین انداخت تا گونه های رنگ گرفته شده اش رو مخفی کنه و جیهوپ هم دستش رو به پشت گردنش برد و با چشم به جای دیگهای خیره شد.- از دست شما دوتا!
با لبخند و از سر تاسف گفت و محکم هر دوتاشون رو توی بغلش گرفت و بوسهای به موهاشون زد و چشماشو بست و عمیق، موهاشون رو بویید.
- عاشقتونم!
درحالی که لبخند لثهای روی لباش هنرنمایی میکرد، گفت.دلش میخواست بیشتر اون دوتا موجود خواستنی و زیبا رو در آغوشش بگیره ولی صدای شکمش که نشون از گرسنه بودنش بود، اجازه نداد.
- بهتره یه چیزی بخوریم.
گفت و از اون دوتا جدا شد و مشغول آماده کردن سه تا نودل لیوانی شد.- میگم جوجه، حالت خوبه؟
پسر با ذوق و لبخند، سرش رو مثبت تکون داد و اهمی از بین لباش خارج شد.
- یون اینجا چرا انقدر مرتب و تمیزه؟
جیهوپ درحالی که در یخچال رو باز میکرد تا نوشیدنی برداره، پرسید.- چون اینجا زیر مجموعه مخفیگاهه و اون پیر مرد گفت اگه اتفاقی افتاد، با بقیه شکارچی ها بیاین اینجا چون که این منطقه و این سوله توی نقشه وجود نداره.
توضیح داد و آب جوشی که خریده بود رو توی لیوان سوم نودل ریخت و مواد رو بهش اضافه کرد....
YOU ARE READING
𝗟𝗼𝗼𝗸𝗶𝗻𝗴 𝗙𝗼𝗿 𝗙𝗿𝗲𝗲𝗱𝗼𝗺: ˢᵉᵛᵉⁿ𝗛
Action❁تمام شده 📝 اسم: LOOKING FOR FREEDOM: seven H به دنبال آزادی: سوناچ ------------------------------------------- 🎭 ژانر: هیبرید، سوپرنچرال، اکشن، تریسام. ------------------------------------------ 🎋 کاپل: سپمین، تهکوک، نامجین، چانبک. ...