سلام.
از همه کسایی که فیک کوچیک من رو برای خوندن انتخاب کردن ، تشکر میکنم.
قبل هر چیزی بهتره بگم که همونطور که میدونید این فیکشن ژانر اسپورت یعنی ورزش داره که توش قراره بازی بیسبال رو ببینید.
بیسبال قوانین و اصطلاحات فراوونی داره که من همشو براتون توضیح نمیدم چون قطعا گیج خواهید شد و فقط چند موردی که تو فیکشن ذکر کردم رو پایین این متن توضیح میدم و در آخر بگم که من خودم بیسبال رو بلد نبودم و فقط بخاطر این فیکشن رفتم تموم نکاتش رو خوندم و کلی فیلم آموزشی دیدم پس اگه بازیکن بیسبال هستید و دیدید جایی رو اشتباه گفتم برام کامنت بزارید و به بزرگی خودتون ببخشید♡یه نکته دیگه ای هم وجود داره اینکه روند داستان درام و روزمره نیست و گاهی اوج میگیره ،خلاصه میشه یا حتی در صورت لزوم گفته نمیشه (پس اگه دنبال یه فیک درام هستید فیک من نمیتونه خواستنونو برآورده کنه)
اینینگ: واحد زمانی بازی بیسبال "اینینگ" Inning هستش و در هر بازی از 9 اینینگ تشکیل میشه. هر اینینگ هم دو نیمه داره.
استرایک: از دست دادن ضربهای که قرار بود ضربه زن انجام بده
استرایک اوت: وقتی ضربه زن نتونه ۳ تا توپ رو بگیره باید از بازی بیرون بره که بهش استرایک اوت میگن
واک: اگه پرتاب کنندهی توپ نتونه توپ رو به خوبی و درستی پرتاب کنه یک امتیاز به نفع ضربه زن ثبت میشه
هوم ران: وقتی ضربه زدن با چوب به توپ به حدی خوب ضربه بزنه توپ از منطقه قانونی زمین خارج بشه و بازیکنان حریف دیگه نتونن توپ رو بگیرن ، به این حرکت هوم ران گفته میشه که یکی از مهم ترین اقدام های هجومی در بیسبال به شمار میره.
و در اخر باز هم ممنونم که فیکمو برای خوندن انتخاب کردید؛ امیدوارم از خوندن این فیکشن لذت ببرید.
YOU ARE READING
GOLDEN BALL
Fanfictionبیون بکهیون یه نابغهی احمقه که سعی در فرار کردن و نادیده گرفتن واقعیت داره؛ اما حرف های جونگین کاری میکنه که بکهیون متوجه حماقتش بشه و به زمین برگرده! چه اتفاقی میوفته اگه اسپانسر جدید تیم بیسبال، پارک چانیول، با پیوستن بکهیون به تیم مخالف باشه؟ ⚾️...