(صبح دوشنبه)
+خوش اومدی خوبی هیونگ!
هوبی هیونگ، دوست و همکار جیمین بعد از مدتها موندن توی بوسان خونه مادرش برگشته سر کار.
&واقعا از دیدنت خوشحالم و همینطور برای برگشتن به کار! همینکه داشتم میومدم رئیسو دیدم که داشت ماشینشو پارک میکرد. پس احتمالا تا چند دقیقه دیگه اینجاست.
+واقعا؟
جیمین همراه هوبی به سمت دفترش که میشد گفت مسیر مشابهی با دفتر جونگ کوک داره راه افتاد.
هوبی بدنشو روی صندلی چرخ دارش رها میکنه و گلدون کوچیکی که از جیمین هدیه گرفته بود رو روی میز کارش قرار میده.
با صدای دینگ اسانسور خودشو جمع و جور میکنه و کنار جیمین می ایسته تا با هم به رئیسشون سلام کنن.
&اوه شت! اون هنوز هم همون لبخندشو حفظ کرده. احتمالا دیشب هم برنامه داشته و حسابی حالشو برده!
به محض اینکه هوبی هیونگش اینو زیر گوشش زمزمه کرد سمت بازوی هوبی میره تا با گرفتن یه نیشگون بخاطر این همه شیطنتش تنبیهش کنه.
&دوس دارم بدونم کی باعث لبخند امروزش شده!
با صدایی بلند گلوشو صاف میکنه تا مثل یه فیلتر برای جلوگیری از رسیدن صدای هیونگش به گوش های الفایی که داشت بهشون نزدیک میشد عمل کنه.
_هوسوک خوش اومدی!
&ممنونم قربان.
_جیمین.
+بله قر...
حرفایی که قرار بود از دهن جیمین بیرون بیاد با بوسه سبک و ارومی که الفا روی لبهاش کاشت قطع شد و اون در جواب فقط تونست پلک بزنه.
_اون نوت هایی که دیروز انجام دادی رو برام بیار تو دفترم همراهشم از اون قهوه مورد علاقم برام بگیر.
جونگ کوک طوری گفت و به سمت دفترش راه افتاد که انگار اصلا چیز غیر عادی اتفاق نیوفتاده بود.
جیمین هنوز هم سرجاش مونده بود دقیقا با گونه های رنگ گرفته و چشمای گشاد شده اش.
هوبی هم دقیقا همون قیافه رو به خودش گرفته بود.
اینو وقتی فهمید که هیونگش سرش رو به سمتش چرخوند.
جیمین به سمت میزش چرخید و دفتر نوتش رو با دستای لرزون برداشت و تمام تلاشش برای این بود که سکوت وحشتناک و سنگینی که کل سالن رو احاطه کرده بود در نظر نگیره.اروم در زد و وارد دفتر جئون شد.
+یااااااااااا جئون جونگ کوککک
_جانممم بیبی
+میدونی دقیقا الان چیکار کردی؟!
میدونی من اونجا از خجالت اب شدمممم_جیمین اروم باش در هر صورت که باید بهشون میگفتیم! و من دوست ندارم کسی نزدیک امگای
زیبام بشه.
ČTEŠ
𝐈 𝐅𝐮𝐥𝐥 𝐢𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞♥︎
Fanfikceشمارو یه خوندن این فیکشن گوگولی و اکلیلی دعوت میکنم☺︎☆ وضعیت:به اتمام رسیده. ژانر:اسمات،امگاورس،امپرگ،کمی فلاف ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ خلاصه: (یه آلفا سرد اما مهربون) ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~