part 129

184 39 235
                                    

حتی نیاز به لمس بیشتر یا عمیق تری نبود همین حرف و همین صحنه به قدری هات بود که باعث رها شدنش شد یونگی گوشه لبش رو پاک کرد و با اعتماد به نفس پرسید:
- خب قبلا گفته بودی کی زود انزالی داره؟

متین سرش رو به پشت صندلی تکیه داد و در حال نفس گرفتن گفت:
- قبول نیست تو تقلب کردی بهم سکس ترین پورن استار تاریخ نشون دادی خدایی نمیشه در مقابلش مقاومت کرد

یونگی بلند شد و دست متین رو گرفت و در حال کشیدن گفت:
- حالا دیدی مسبب زود انزالی من کیه
خودش به جای متین روی صندلی نشست و دستش رو برای در آغوش گرفتن متین باز کرد متین با فهمیدن منظورش یه قدم عقب رفت و شدیدا مخالفت کرد:

- عمرا
- چرا تو که دوسش داشتی
- یااا نمیتونی ازم بخوای به فاک رفتنم رو هم دید بزنم پاشو میریم رو کاناپه
یونگی ابرویی بالا انداخت و باز دیوث وارانه گفت:

- نخیرم میخوام ببینی باید ببینی چطور داخلت...
با معلق شدن یهوییش توی آغوش متین نق زد:
- یااا مگه عروسک بلند میکنی منو بذار زمین
متین یونگی رو روی کاناپه گذاشت و خودش طوری روی تنش خیمه زد که نتونه بلند شه یونگی از ناتوانی فعلیش کاملا ناراضی نق زد:

- یااا برو اونور لندغول میخوام جلو آینه انجامش بدیم
متین در حال کم کردن فاصله خود رای جواب داد:
- آینه بی آینه من فقط مال توام فقط تو باید از من لذت ببری

نمیدونست تاثیر جمله متین بود یا بوسه اش ک قلبش لرزید بوسه های متین رو دوست داشت میدونست کجا رو ببوسه و چقدر عمیق یا ظریف ببوسه که باعث لرزش تنش بشه چشمش رو بست و در حالی که سعی میکرد از بوسه ها لذت ببره همین صحنه رو جلوی آینه تصور کرد

با حس پایین کشیده شدن شلوارش چشمش رو باز کرد و به پایین نگاه کرد مثل همیشه موهای فرفری متین روی صورتش سایه انداخته بود و نمیتونست واضح ببینه

کمی نیم خیز شد و با یه دست تکیه گاه گرفت و با دست دیگه موهای متین رو بالا زد با این حرکت چشم های متین سمتش چرخید اما از لیس زدن رون پاش دست برنداشت

لعنتی نیاز به تصور وجود هیچ آینه ای نبود این پسر در هر حالتی فوق سکسی بود
متین از دیدن نگاه پر از نیاز یونگی لبخند زد و بدون برداشتن نگاهش جایی که لیس زده بود رو عمیقا مکید تا رد خودش رو جا بذاره و هم زمان با این کار به حرکت دستاش روی نقطه ای که تمرکزش رو گذاشته بود هم ادامه داد

یونگی دوست داشت حتی شده یکبار طعم لبای متین رو روی اون نقطه تجربه کنه اما میدونست متینش از این حرکت بیزاره پس گلایه ای نکرد همین صحنه ای هم که داشت میدید به اندازه کافی براش تحریک کننده بود که لازم نباشه متین زحمت بیشتری بکشه

با دیدن اینکه به هدفش رسیده دست از نوازشش کشید و بعد از دراوردن کامل ربدوشامی که فقط روی ساعد دستاش و پشتش رو پوشونده بود خم شد تا هم زمان که لوب رو از زیر کاناپه برمیداشت یه منظره بی نظیر به یونگی بده

hurt like hell new versionDonde viven las historias. Descúbrelo ahora